responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 11  صفحه : 128

نداشت چیز، آمریکا جلو بود، مخازن را دادند به خارج و آمریکا بود همه چیز، انگلستان در اینجا دیگر خیلى نداشت چیز، آمریکا جلو بود، مخازن را دادند به خارج و آمریکا چیزى که به ملت ما داد پایگاه‌هائى بود که براى خودش درست کرد، یعنى هم پول، هم نفت را گرفت، هم پولش را به صورت پایگاه درست کردن براى خودش داد، یک چنین ابتلائى براى ملت ما پیدا شد، از آن طرف قراردادهاى سنگین که هیچ به نفع ملت نبود و ملت را تحت سیطره آنها قرار دادند، همین چیزها بود، این ملت به تنگ آمده است، مردم به تنگ آمدند، یک چنین حیاتى که یا باید تو حبس صرف بشود یا باید در تبعیدات از دستشان، حیاتشان ببرد، یا اگر بیرون هم هستند بیرونى نبود، همه آن حبس بود، مأمورین همیشه مراقب بودند که یکى یک کلمه صحبت نکند، اگر مثل شمائى مى‌آمد در ایران امکان نداشت یک مصاحبه‌اى ولو چند کلمه‌اى راجع به این امور صحبتى بکنیم نه براى شما، نه براى هیچ کس.

مردم به تنگ آمدند، منتظر این بودند که یک صدائى بلند بشود، دنبالش بروند، در پانزده خرداد، جلوى پانزده خرداد، یک چنین صدائى در آمد، از قم شروع شد، از قم علماى قم شروع کردند به اینکه یک مخالفتى بکنند، مخالفت کردند و صحبت‌ها، چى‌ها شد تا اینکه منتهى شد به پانزده خرداد، پانزده خرداد یک قیام بسیار بزرگى شد، آنها هم یک کشتار بسیار بزرگى کردند من که در حبس بودم ولى وقتى که بیرون آمدم، بیرون را اطلاعى خیلى از آن نداشتم، هیچ اطلاعى نداشتم وقتى بیرون آمدم و بعدش هم یک مدتى در حصر بودم و در یک منزلى حبس بودم، منتها خوب فرق داشت به آن حبس آنجا، به من رساندند که پانزده هزار آدم را کشتند، حالا چقدر هم گرفتند، خدا مى‌داند، نمى‌دانم. مردم به یک حالى درآمدند که دیگر برایشان زندگى یک چیزى نبود که خیلى دنبالش بودند، زندگى این بود که با اشرار باید زندگى کنند، زندگى با اشرار یک زندگى صحیحى نیست، زندگى که پدر فرزندش را مى‌بیند گرفتار است، فرزند پدرش را مى‌بیند گرفتار است، زن شوهرش را مى‌بیند گرفتار هست و هکذا یک زندگى سختى براى مردم شده بود، دنبال این بودند که یک جرقه‌اى بلند بشود و تحریک کنند، پانزده خرداد آن جرقه‌اى که قبلش پیدا شد و پانزده خرداد را بوجود آورد و آنها پانزده خرداد را هم شکستند لکن ملت آنطور نشد که یک شکست تا آخر بخورد ملت در صدد نبودند، اینطور کم و زیاد هى بود، تا حوادثى پیدا شد، که این حوادث از دو سال پیش از این تقریباً تا حالا یک حوادثى دنبال هم هى پیدا شد، مردم هم مستعد بودند، از حکومت ناراضى، از زندگى به تنگ آمده بودند، و یک تحول روحى هم که خدا به آنها داد و آن این بود که در این آخر یک جور تحولى پیدا شده بود که حالا هم باز یک مقداریش هست و آن اینکه مثل همان کسانى که در صدر اسلام بودند، اینها آرزوى شهادت مى‌کردند، الان هم شما وقتى که مى‌بینید توى این جمعیت‌ها کفن پوشیدند که ما براى شهادت حاضریم، مادرهائى که بچه‌شان را از دست دادند یکى، دوتا را، مى‌آیند پیش من مى‌گویند که



نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 11  صفحه : 128
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست