responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 1  صفحه : 56

سه سال دارى، بس کن، نشنو حرف این و آن را،یک قدرى تفکر کن، یک قدرى تامل کن،یک قدرى عواقب امور را ملاحظه بکن، یک قدرى عبرت ببر، عبرت از پدرت ببر، آقانکن این طور، بشنو ازمن ،بشنو از روحانیون، بشنو از علماى مذهب، اینها صلاح ملت راخواهند،اینها صلاح مملکت را مى‌خواهند.ما مرتجع هستیم؟! احکام اسلام ارتجاع است؟!آن هم ارتجاع سیاه است؟!تو انقلاب سیاه، انقلاب سفید درست کردى؟! شما انقلاب سفید به پاکردید؟! کدام انقلاب سفید را کردى آقا؟!چرا مردم را اغفال مى‌کنید؟ چرا نشر اکاذیب مى‌کنید؟ چرا اغفال مى‌کنى ملت را؟ والله اسرائیل به درد تو نمى‌خورد، قرآن به درد تو مى‌خورد.

شاه و اسرائیل اساس گرفتارى ما

امروز به من اطلاع دادند که بعضى از اهل منبر را برده‌اند در سازمان امنیت و گفته اند شما سه چیز را کار نداشته باشید، دیگر هر چى‌خواهید بگویید،یکى شاه را کار نداشته باشید، یکى هم اسرائیل را کارنداشته باشید،یکى هم نگوئید دین در خطر است، این سه تا امر را کار نداشته باشید، هر چى مى‌خواهید بگوئید. خوب اگر این سه تا امر را ما کنار بگذاریم، دیگرچى بگوئیم؟ ما هرچى گرفتارى داریم ازاین سه تاهست، تمام گرفتارى ما. آقا اینها خودشان مى‌گویند من که نمى‌گویم. به هر که مراجعه مى‌کنى میگوید شاه گفته، شاه گفته مدرسه فیضیه را خراب کنید،شاه گفته اینها را بکشید. آن مرد که آمد در مدرسه فیضیه (حالااسمش را نمى‌برم،آن وقت که دستور دادم گوش‌هایش را ببرند،آن وقت اسمش را مى‌برم )آمد در مدرسه فیضیه فرمان داد، سوت کشید، تمام مستفر شدند در گوشه اى، گفت متنظر چى هستید،بریزید تمام حجرات را غارت کنید، تمام را ازبین ببرید، گفت حمله کن، حمله کردند. از ایشان مى‌پرسى، آقا چرااین کار را کردید؟ مى‌گوید اعلیحضرت فرموده!اینها دشمن‌اعلیحضرت هستند؟!اسرائیل دوست اعلیحضرت است؟اینها دشمن اعلیحضرت هستند؟ اسرائیل مملکت را به باد مى‌برد،اسرائیل سلطنت را مى‌برد، عمال اسرائیل،آقا یک چیزهائى، یک حقایقى درکاراست. (من باز سرم دارد درد مى‌گیرد)یک حقایقى در کار است، شما آقایان در تقویم دو سال پیش از این یا سه سال پیش از این بهائى‌ها مراجعه کنید در آنجامى نویسد:تساوى حقوق زن ومرد راى عبدالبهاءآقایان هم‌از او تبعیت مى‌کنند، آقاى شاه هم نفهمیده مى‌رود بالاى آنجا مى‌گوید تساوى حقوق زن ومرد،آقا این را به تو تزریق کردند،تو مگر بهائى هستى که من بگویم کافر است بیرونت کنند. نکن این طور،نکن این‌طور...نظامى کردن زن، راى عبدالبهاء آقا تقویمش موجود است، نگویید نیست،شاه ندیده این را؟ اگر ندیده مواخذه کنداز آنهائى که دیده اند و به این بیچاره تزریق کرده اندکه این را بگو. والله من شنیده‌ام که سازمان امنیت در نظر دارد شاه را از نظر مردم بیاندازد تا بیرونش کنند ولهذا مطالب را معلوم نیست به او برسانند. مطالب خیلى زیاد است، بیشتر از این معانى است که شما تصورکنید. مملکت ما،دین ما در معرض خطر است، شماهى بگویید که: آقایان نگوئیدکه دین در معرض خطر است، ما که نگفتیم در معرض خطر است، در معرض خطر



نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 1  صفحه : 56
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست