نام کتاب : خاتمیت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 44
خداست ، یک و با هم که خداوند برای قومی میفرستد رسول خدا است یعنی
فرستاده او است . پس اینکه آمدهاند و برای مردم صفت بندی درست
کردهاند که بعضی از پیغمبران نبی هستند و بعضی رسول ، و خاتم انبیاء ،
خاتم انبیاء بود نه خاتم رسل ، حرف مفتی است . همه انبیاء رسول هم
هستند . خاتم انبیاء خاتم بشرهائی که رسولند به سوی مردم و مردم را دعوت
میکنند نیز هست . قرآن کریم هم از این جهت هیچ فرقی میان رسول و نبی
نگذاشته است .
گاهی شبهه را چنین القاء میکنند که [ ( نبی ) ] در قرآن عبارت است از
پیغمبری که صاحب قانون و شریعت نیست و اما [ ( رسول ) ] پیغمبری است
که صاحب قانون و شریعت است . این یک ادعای دروغ بیش نیست . قرآن
کلمه [ ( نبی ) ] را در مواردی به پیغمبران صاحب شریعت اطلاق کرده است
، و در مواردی به پیغمبری که صاحب شریعت نیستند [ ( رسول ) ] اطلاق کرده
است . یعنی نبی و رسول هم به پیغمبر صاحب شریعت گفته میشود و هم به
پیغمبر غیر صاحب شریعت ، و هر دو کلمه به هر دو اطلاق میشود .
مطلب دیگری در این جا داریم که عنوانش را عرض میکنم و بحث آن را
برای هفته آینده میگذاریم و آن موضوع اصلی ما است که :
چرا شرایع ختم شد و قوانینی که از جانب خدا برای هدایت و ارشاد بشر
آمد یکمرتبه به مرحلهای رسید که دیگر متوقف شد ؟ آیا آن علل و موجباتی
که قبلا وجود داشت و سبب میشد که قوانین الهی هم عوض بشود بعدها دیگر
پیدا نشد ؟ آخر چطور میشود که آن موجبات دیگر پیدا نشود ؟ مگر آن علل و
موجبات غیر از تغییر شرایط اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی است ؟
آنها همیشه در تغییر و تبدل است ، پس چرا شریعتی
نام کتاب : خاتمیت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 44