نام کتاب : خاتمیت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 134
است : برای اینکه اصول ، یعنی کلیات ، قوانین کلیهای که بشر لازم دارد
محدود و متناهی است یعنی میتواند محدود و متناهی باشد ، بنابراین قابل
بیان است ، اما فروع و جزئیات ، بی نهایت و لا تعدو لا تحصی است . اگر
بنا بود که پیغمبر اکرم و ائمه اطهار همان طور که اصول را بیان کردهاند
همه فروع را هم بیان کنند ( البته فروع را نیز هرگاه سؤال شده است بیان
کردهاند ) بیان کردنی نبود ، غیر متناهی بود . نه تنها در زمانهایی که
نیستند فروع جدیدی پیدا میشود که خود فرع از آنها سؤال نشده است بلکه در
همان زمان خودشان امکان نداشت که همه فروع را بتوانند از آنها بپرسند تا
آنها جواب بدهند . اصول ، محدود و متناهی است و فروع ، نامحدود و غیر
متناهی . این فروع و اصول که عرض میکنم مثل اینست : شما علم حساب که
میخوانید یک سلسله قواعد به نام علم حساب به شما یاد میدهند ، شما
قواعد کلی حساب را میآموزید . قواعد کلی حساب محدود است و نامتناهی
نیست . شاید همه قواعد حساب درصد یا صد و پنجاه قاعده خلاصه شود ، اما
مسائل حساب چطور ؟ نامحدود است ، مسائلی که قابل طرح هست نامحدود است
. شما اصول و قواعد را کامع یاد میگیرید و بعد هر مسألهای از مسائل حسابی
که بر شما عرضه بدارند ، شما که آن اصول و قواعد را میدانید میفهمید که
این مسأله را از چه طریقی باید حل کنید ، از این راه یا از آن راه . کسی
نمیتواند به شما بگوید که چون فروع علم حساب نامتناهی است پس باید پی
درپی و در طول زمان علم حساب دیگری بجای این علم حساب بیاید . خیر ،
علم حساب دیگری لازم نیست . هر چه دنیا سیر میکند ممکن است فروع و
مسائل [ حسابی ] جدیدی برای بشر به وجود بیاورد ، ولی هیچ دلیلی ندارد که
اصول علم حساب نسخ شود تا بخواهد اصول دیگری جای آن را بگیرد .
نام کتاب : خاتمیت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 134