نام کتاب : خاتمیت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 132
مبارزه کردند ( البته برخی از فقهاء و ائمه اهل سنت هم بودند مانند
مالک که با این طریقه مخالف بودند ) چیزی از دین باقی نمیماند . مالک
بن انس که یکی از امامهای چهارگانه فقه اهل تسنن است در عمرش دو فتوا
از روی قیاس داده بود و وقتی که میخواست بمیرد متوحش بود و میگفت من
وحشتم از آن دو فتوایی است که از روی قیاس دادهام . ابوحنیفه در این
کار افراط کرده است یعنی فکر و ظن و قیاس خودش را در استنباط احکام
دین آنقدر دخالت داده است که اساسا دین زیرورو میشود .
یک قضیهای در تواریخ نقل میکنند ، حالا من نمیدانم که این مضمون است
برای ابوحنیفه یا خودش شوخی کرده ، میگویند آنقدر این مرد به قیاس کردن
عادت کرده بود که در تکوینیات هم مثل تشریعیات قیاس میکرد و گاهی به
صورت مضحکی در میآمد . مسائلی را با هم قیاس میکرد که اصلا با هم ربطی
نداشت . نوشتهاند که ریش ابوحنیفه به اصطلاح جو گندمی شده بود ، به زبان
عربی اشمط بود . معمولا افرادی که موی سیاه دارند ، اولی که موی سفید پیدا
میشود دلشان نمیخواهد که این موهای سفید آشکار باشد و میخواهند آن را
مخفی کنند ، برای اینکه مردم به پیری آنها پی نبرند یا لااقل از همسر
خودشان رودربایستی دارند . به هر حال ابوحنیفه رفت به سلمانی برای اصلاح
به سلمانی گفت : این موهای سپید را یکی یکی از ریشه بکن . مرد سلمانی
گفت : چرا ؟ گفت : میخواهم دیگر بیرون نیاید . آن مرد گفت : اتفاقا
تجربه نشان داده است که هر چه را که از ریشه بکنند بیشتر در میآید .
گفت : پس موهای سیاه را بکن . فورا قیاس گرفت که حالا اگر موهای سپید
را کندند بعد که در میآید بیشتر در میآید پس چرا ما موهای سیاه را نکنیم
که بیشتر در آید . حساب نکرد که طبیعت دارد رو به سپیدی میرود ، این در
شرایط نامساوی است و در شرایط
نام کتاب : خاتمیت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 132