responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 335
برادر ! از جد ما چنین روایت شده است که حسین علیه السلام همین جا که‌ اکنون جسد او را می‌بینی ، بدون اینکه کفنی داشته باشد ، دفن می‌شود و همین‌ جا ، قبر حسین ، مطاف خواهد شد .
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
آینده را که اینجا کعبه اهل خلوص خواهد بود ، زینب برای امام زین‌ العابدین روایت می‌کند . بعد از ظهر مثل امروزی را که یازدهم بود عمر سعد با لشکریان خودش ماند برای دفن کردن اجساد کثیف افراد خود . ولی بدنهای‌ اصحاب اباعبدالله ، همانطور ماندند . بعد اسراء را حرکت دادند ( مثل‌ امشب که شب دوازدهم است ) ، یکسره از کربلا تا نجف که تقریبا دوازده‌ فرسخ است . ترتیب کار را اینچنین داده بودند که روز دوازدهم ، اسراء را به اصطلاح با طبل و شیپور و با دبدبه به علامت فتح وارد کنند و به خیال‌ خودشان آخرین ضربت را به خاندان پیغمبر بزنند . اینها را حرکت دادند و بردند در حالی که زینب شاید از روز تاسوعا اصلا خواب به چشمش نرفته . سرهای مقدس را قبلا برده بودند . نمی‌دانم چه‌ ساعتی از روز بوده ( تقریبا دو سه ساعت از طلوع آفتاب گذشته ) در حالی‌ که اسراء را وارد کوفه می‌کر دند ، دستور دادند سرهای مقدس را ببرند به‌ استقبال آنها که با یکدیگر بیایند . وضع عجیبی است غیر قابل توصیف . دم‌ دروازه کوفه ( دختر علی ، دختر فاطمه ، اینجا تجلی می‌کند ) این زن با شخصیت که در عین حال
نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 335
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست