responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 333
در عصر روز یازدهم ، اسراء را آوردند و سوار کردند بر مرکبهایی ( شتر یا قاطر یا هر دو ) که پالانهای چوبین داشتند و مقید بودند که اسراء ، پارچه‌ای روی پالانها نگذارند برای اینکه زجر بکشند . بعد اهل بیت خواهشی‌ کردند که پذیرفته شد . آن خواهش این بود : قلن بحق الله الا مامررتم بنا علی مصرع الحسین [1] گفتند شما را به خدا حالا که ما را از اینجا می‌برید ، ما را از قتلگاه حسین عبور بدهید برای اینکه می‌خواهیم برای آخرین بار با عزیزان خودمان خداحافظی کرده باشیم . در میان اسراء تنها امام زین‌ العابدین بودند که به علت بیماری پاهای مبارکشان را زیر شکم مرکب بسته‌ بودند ، دیگران روی مرکب آزاد بودند . وقتی که به قتلگاه رسیدند ، همه‌ بی‌اختیار خودشان را از روی مرکبها به روی زمین انداختند . زینب سلام الله‌ علیها خودش را می‌رساند به بدن مقدس اباعبدالله ، آن را به یک وضعی‌ می‌بیند که تا آن وقت ندیده بود ، بدنی می‌بیند بی سر و بی‌لباس . با این‌ بدن معاشقه می‌کند و سخن می‌گوید « بابی المهموم حتی قضی ، بابی العطشان‌ حتی مضی » [2] آنچنان دلسوز ناله کرد که فابکت و الله کل عدو و صدیق [3] یعنی کاری کرد که اشک دشمن جاری شد، دوست و دشمن به گریه در آمدند.
مجلس عزای حسین را برای اولین بار زینب ساخت . ولی در


[1] بحار الانوار ج 45 ص 58 ، اللهوف ص 55 ، و نظیر این عبارت در مقتل الحسین مقرم ص 396 و مقتل الحسین خوارزمی ج 2 ص 39 آمده است که‌ تماما از حمیدبن مسلم روایت می‌کنند . 3 و[2] بحار الانوار ج 45 ص 59 ، اللهوف ص 56 ، مقتل الحسین مقرم ص . 396

نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 333
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست