نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 273
به این سرزمین آشنا هستم ، سرزمینی است که در آن نخل نبوده ، مثل اینکه
از دور نخل دیده میشود ، شاخه نخل است ، میفرماید خوب دقت کنید .
آنهایی که چشمهایشان تیزتر است میگویند : نه آقا نخل نیست ، آنها پرچم
است ، انسان است ، اسب است که از دور دارد میآید ، اشتباه میکنید ،
خود حضرت نگاه میکند ، میگوید راست میگوئید ، کوهی است در سمت چپ
شما ، آن کوه را پشت خودتان قرار بدهید . حر است با هزار نفر . حسین
علیه السلام مثل پدرش علی علیه السلام ( در داستان صفین ) است که از این
جور فرصتها به طور ناجوانمردانه استفاده نمیکند . بلکه از نظر او ، اینجا
جائی است که باید مروت و جوانمردی اسلامی را نشان بدهد ، فورا میفرماید
: آن آبها را بیاورید و اسبها را سیراب کنید ، افراد را سیراب کنید .
حتی خودشان مراقبت میکنند که حیوانهای اینها کاملا سیراب شوند . یک نفر
میگوید مشکی را در اختیار من قرار داد که نتوانستم درش را باز کنم ، خود
حضرت آمدند و با دست خویش در مشک را باز کردند و به من دادند . حتی
اسبها که آب میخوردند ، فرمود : اینها اگر خسته باشند ، با یک نفس سیر
نمیخورند ، بگذارید با دو نفس ، سه نفس آب بخورند . همچنین در کربلا در
همان نهایت شدتها مراقب است که ابتدای به جنگ نکند .
مسئله دیگر این است که من با آقای محترم نویسنده شهید جاوید که دوست
قدیمی ماست صحبت میکردم ، با نظر ایشان موافق نبودم به ایشان گفتم چرا
خطبههای امام حسین بعد از اینکه ایشان از نصرت
نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 273