نام کتاب : حکمتها و اندرزها نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 249
منطقی گمشده مؤمن است و آدمی گمشده خود را هر جا و در دست هر کس که
ببیند آن را میگیرد . مثلا اگر کسی انگشتر خود را گم کرده باشد و بعد از
چندی آن را با تمام نشانیها روی بساط دستفروشی و یا در انگشت کسی ببیند
معطل نمیشود و آن را مطالبه میکند و اگر مانعی در کار نباشد آن را بر
میدارد و میرود . مؤمن و مسلمان واقعی از نظر علم جویی و حقیقت طلبی
نباید اهمیت بدهد که حقیقت را و علم و حکمت را در نزد چه کسی مییابد ؟
آیا آن کس که این گنج را در اختیار دارد هموطن اوست یا نه ، هم کیش
اوست یا هم کیش او نیست ؟ آیا سیاه پوست است یا سفید پوست ؟ به
هیچیک از این امور اهمیت نمیدهد ، فقط به این جهت اهمیت میدهد که آیا
آنچه در نزد او هست حقیقت است یا حقیقت نیست .
در قرون اولیه صدر اسلام که مسلمانان کم و بیش از تعلیمات اسلام
برخوردار بودند ، این حقیقت و پیروی از این دستور کاملا نمودار است ،
مثلا دیده میشود حوزه درس تشکیل شده مرکب از عرب و ایرانی و هندی و
قبطی و بربر ، و یک استاد از یکی از این نژادها برای همه تدریس میکند .
چه بسیار از اعراب که در حوزه درس افراد ایرانی یا غیر ایرانی مینشستند
و بر عکس چه بسیار افراد ایرانی و یا غیر ایرانی که استادشان از نژاد
عرب بود . حتی در مقام تحصیل علم و نزدیک شدن به حقایق علمی اهمیت
نمیدادند که استادی که از او علم فرا میگیرند چه کیشی و مذهبی دارد .
اساتید پزشکی غیر مسلمان برای مسلمانان تدریس میکردند و مسلمانان فرا
میگرفتند تا آنجا که خودشان از اساتیدشان بالاتر رفتند و نامشان بیشتر اوج
گرفت .
نام کتاب : حکمتها و اندرزها نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 249