نام کتاب : حق و باطل نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 41
یک نوری است ، همان طور که حس و غریزه برای انسان نور است و راهنما )
کسی که عقل خودش را در خدمت نکری و علیه هدایت دین قرار دهد ، مثل کسی
است که در تاریکی آتش روشن کند تا در ظلمت بیابان از نور آن استفاده
نماید و راه پیدا کند وقتی آتش را روشن میکند اول استفاده هم میبرد و
اطرافش روشن میشود ولی خدا زود این نور را میبرد و او را در تاریکی
میگذارد « صم بکم عمی فهم لا یرجعون »[1] ، نه تنها آنها را در تاریکی
باقی میگذارد بلکه چشم و گوش و زبانشان را هم میگیرد ، چون اگر چشم باز
باشد ، اگر چراغی از دور پیدا شود آدم میبیند و راه را پیدا میکند ، یا
اگر گوشش باز باشد ، در تاریکی صدای زنگ شتری یا بوق ماشینی را میشنود
و متوجه میشود راه از آن طرف است ، یا اگر زبان آدم باز باشد فریاد
میکشد تا اگر کسی آن نزدیکیهاست ، بشنود و او را هدایت کند ولی همه
اینها از او گرفته میشود .
« او کصیب من السماء فیه ظلمات و رعد و برق یجعلون اصابعهم فی آذانهم
من الصواعق حذر الموت و الله محیط بالکافرین »[2] . این مثل شدیدتری
است که قرآن بیان میکند : برقی در آسمان میجهد ، یک لحظه هست و بعد
خاموش میشود و چون همراه با رعد است اینها انگشتان خود را در گوشهای
خود میگذارند و در نتیجه از راهیابی و رسیدن به مقصد دور میمانند .
پس قرآن برای خدعه هیچگونه موفقیتی قائل نیست نمیگوید عالم را خدعه
اداره کرده است قرآن این منطق را قبول ندارد که
[1] سوره بقره ، آیه . 18
[2] سوره بقره ، آیه . 19
نام کتاب : حق و باطل نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 41