نام کتاب : حق و باطل نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 35
که در آغاز این بحث اشاره کردیم جریان هستی را براساس حق میداند و حق
را اصیل معرفی میکند و در مقابل ، هر چند باطل را نفی نمیکند اما آن را
اصیل نمیداند از این رو قرآن به تاریخ خوشبین است و برای انسان اصالت
قائل است قرآن نمیگوید انسان فقط یک ابزار است و در مسیر یک جبر کور
واقع شده است ، چون برای ایمان اصالت قائل است اسلام برای انسان یک
گرایش ذاتی به صداقت و امانت و عدالت معتقد است به تعبیر قرآن انسان
حنیف است ، حقگراست ، یعنی میل به کمال و خیر و حق بالفطره در او وجود
دارد در عین حال از آزادی و اختیار برخوردار است و لذا ممکن است از
مسیر خودش منحرف شود و حق کشی کند ، ظلم کند ، دروغ بگوید ، قرآن اینها
را به صورت یک جریانهای موقت میپذیرد .
پس در این بینش ، باطل به عنوان یک امر نسبی و تبعی و به عنوان یک
نمود و یک امر طفیلی مطرح میشود ظلم که پیدا میشود از کجا پیدا میشود ؟
از اینجا پیدا میشود که ستمگر ، آن حس ملکوتی و خدائی خودش را به جای
آنکه در مسیر خدائی ارضاء کند در مسیر غیر خدائی و شیطانی ارضاء میکند .
بطلان و شر از یک نوع تغییر مسیر پیدا میشود که لازمه مرتبه وجودی انسان
یعنی مختار و آزاد بودن انسان است حق اصیل است و باطل غیر اصیل ، و
همیشه بین امر اصیل و غیر اصیل اختلاف و جنگ است ، ولی این طور نیست
که حق همیشه مغلوب باشد و باطل همیشه غالب آن چیزی که استمرار داشته و
زندگی و تمدن را ادامه داده حق بوده است ، و باطل نمایشی بوده که جرقه
ای زده ، بعد خاموش
نام کتاب : حق و باطل نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 35