نام کتاب : تعلیم و تربیت در اسلام نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 253
عرب جاهلی زیاد میبینیم . عرب جاهلی واقعا افراد قبیله را با خود فرق
نمیگذاشت ، یعنی درست مثل این بود که یک روح بر تمام افراد قبیله حاکم
است . " من " او برای او یک " من قبیلهای " بود . در داخل قبیله ،
همه اصول انسانی مثل گذشت ، احسان و ایثار وجود داشت ، ولی کمی آنطرفتر
دیگر این روح وجود نداشت . پس کافی نیست که " من " انسان این مقدار
توسعه یابد .
من قومی
میرویم بالاتر : من قومی . مثلا در مورد ما ایرانیها اگر انسان آنچنان
وطنپرست باشد که تمام مردم ایران را مثل جان خود دوست داشته باشد باز
هم کافی نیست ، زیرا از آن حد که گذشت همه چیز را جایز میداند . به
ایرانی دروغ نمیگوید ، به ایرانی خیانت نمیکند ، به ایرانی خدمت میکند
، به ایرانی احسان میکند ، اما به غیر ایرانی دروغ گفتن را جایز میداند ،
تجاوز به حقوقش را جایز میداند ، استبداد را جایز میداند . این همان
خودی است که در اروپائیها هست ، یعنی " خود ملی " در آنها رشد یافته
و " من فردی " به صورت " من ملی " توسعه پیدا کرده است . فرنگیها
تا حد زیادی نسبت به هموطنان خود خائن نیستند و دروغ نمیگویند و استبداد
نمیورزند ، ولی پا را که از دایره هموطن آن طرفتر میگذارند ، ظالم و
ستمگر میشوند . دروغ و خیانت را به نفع ملت خود جایز میداند ، یعنی
خیانت و جنایت را داخل مملکت خود مرتکب نمیشود ولی بزرگترین جنایتها
را نسبت به مردم کشورهای دیگر اعمال میکند . مال و ثروت ملتهای دیگر را
برای کشور خود تصاحب میکند و این را یک افتخار
نام کتاب : تعلیم و تربیت در اسلام نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 253