نام کتاب : پیرامون جمهوری اسلامی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 110
عقل و فکر انسان را آزاد میکند .
آیه دیگر قرآن میگوید : « لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی
دین و ایمان اجباری نیست راه واضح است ، من فقط از شما تفکر میخواهم ،
دقت می خواهم اساسا ایمانی که اسلام میخواهد ، قابل اجبار کردن نیست ،
امکان اجبار ندارد مگر میشود کسی را آن طوری که اسلام از او ایمان میخواهد
، مجبور کرد ؟ اگر ممکن باشد که بچه ای را به فلک ببندند ، اینقدر چوب
به او بزنند تا یک مسئله را حل بکند ، چنین چیزی نیز ممکن است زیرا
چوب کسی نمی تواند مسئله حل بکند او را باید آزاد گذاشت ، فکرش را
باید آزاد گذاشت تا مسئله را حل بکند عقیده اسلامی یک چنین چیزی است .
در شأن نزول آیه « لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی »نوشته اند
عده ای از انصار یعنی مردم مدینه از اوس و خزرج قبل از اینکه پیغمبر
اسلام تشریف بیاورند به مدینه ، بچه هایشان را میفرستادند نزد یهودیها
چون آنها نسبت به بت پرستهای مدینه متمدنتر بودند و بعضی از ایشان ( ده
بیست نفر ) سواد خواندن و نوشتن هم داشتند برعکس اعراب بت پرست که
سواد خواندن و نوشتن نداشتند اینها بچه هایشان را اغلب میفرستادند پیش
آنها که تربیت شوند و چیزهایی یاد بگیرند این بچه ها که میرفتند پیش
یهودیها میدیدند که ثقافت و فرهنگ آنها نسبت به پدر و مادر و قبیله
خودشان خیلی بالاتر است ، به آنها علاقمند میشدند و احیانا به دین ایشان
در میآمدند وقتی که اسلام آمد به مدینه ، بت پرستها مسلمان شدند ولی اکثر
یهودیها به دین خودشان باقی ماندند الا عده الا عده کمی که آنها هم مسلمان
شدند در میان بچه هایی که تحت تربیت یهودیها بودند ، عده ای به همان
دین یهود باقی ماندند تا قضیه بنی النضیر پیش
نام کتاب : پیرامون جمهوری اسلامی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 110