نام کتاب : پیرامون انقلاب اسلامی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 8
بشری حتما باید آزاد باشد پیشرفت و تکامل بشر در گرو این آزادی است اما
آزادی عقیده ، خصوصیت دیگری دارد میدانید که هر عقیده ای ناشی از تفکر
صحیح و درست نیست منشا بسیاری از عقاید ، یک سلسله عادتها و تقلیدها و
تعصبها است عقیده به این معنا نه تنها راه گشا نیست که به عکس نوعی
انعقاد اندیشه بحساب میاید یعنی فکر انسان در چنین حالتی ، به عوض
اینکه باز و فعال باشد بسته و منعقد شده است و در اینجا است که آن قوه
مقدس تفکر ، بدلیل این انعقاد و وابستگی ، در درون انسان اسیر و زندانی
میشود آزادی عقیده در معنای اخیر نه تنها مفید نیست ، بلکه زیانبارترین
اثرات را برای فرد و جامعه بدنبال دارد آیا در مورد انسانی که یک سنگ
را میپرستد باید بگوئیم چون فکر کرده و بطور منطقی به اینجا رسیده و نیز
به دلیل اینکه عقیده محترم است ، پس باید به عقیده او احترام بگذاریم و
ممانعتی برای او در پرستش بت ایجاد نکنیم ؟ یا نه ، باید کاری کنیم که
عقل و فکر او را از اسارت این عقیده آزاد کنیم ؟ یعنی همان کاری را
بکنیم که ابراهیم خلیل الله کرد داستانش را هم شما شنیده اید مردم زمان
او بر طبق عادت ، همگی بت پرست بودند در یکی از اعیاد که همه مردم از
شهر خارج میشدند ، او از شهر بیرون نرفت بلکه با استفاده از فرصت ،
تبرش را برداشت و به سراغ بتها رفت و تمام آنها را بجز بت بزرگ ،
خردکرد و تبر را هم به گردن بت بزرگ انداخت ، به نیت اینکه اگر کسی
به آنجا برود ، با خود فکر کند که این به اصطلاح خداها با هم جنگیده اند و
درنتیجه بت بزرگ چون از همه نیرومندتر بوده باقی بتها را خرد و خمیر
کرده و خودش تنها مانده است بعد هم روشن است که مردم به حکم فطرت
میگویند اینها نمیتوانند از جای خودشان بجنبند و همین اندیشه سبب متذکر
شدن و بخود
نام کتاب : پیرامون انقلاب اسلامی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 8