نام کتاب : بیست گفتار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 343
روحانیت بسیار عالی دارد . مثل این است که انسان خود را غرق در نور
میبیند . شرافت گوهر انسانیت را در آن وقت احساس میکند . آن وقت
خوب درک میکند که در سایر اوقات که چیزهای کوچک او را به خود مشغول
داشته بود و او را آزار می داد چقدر پست و ساقط و سافل بوده . انسان
وقتی که از غیر خدا چیزی میخواهد احساس مذلت میکند و وقتی که از خدا
میخواهد احساس عزت . لهذا دعا ، هم طلب است و هم مطلوب ، هم وسیله
است و هم غایت ، هم مقدمه است و هم نتیجه . اولیای خدا هیچ چیزی را به
اندازه دعا خوش نداشتند ، همه خواهشها و آرزوهای دل خود را با محبوب
واقعی در میان میگذاشتند و بیش از آن اندازه که به مطلوبهای خود اهمیت
میدادند به خود طلب و راز و نیاز اهمیت میدادند ، هیچ گونه احساس
خستگی و ملالت نمیکردند ، به تعبیر امیرالمؤمنین خطاب به کمیل نخعی "
« هجم بهم العلم علی حقیقة البصیره ، و باشروا روح الیقین ، و استلانوا ما
استوعره المترفون و أنسوا بما استوحش منه الجاهلون ، و صحبوا الدنیا
بأبدان أرواحها معلقة بالمحل اععلی » " [1] برعکس دلهای زنگ گرفته
سیاه و قفل شده که از درگاه خدا رانده شدهاند .
راهی از دل به خدا
هر کسی از دل خود با خدا راه دارد . دری از همه دلها به
[1] ناگهان علم و آگاهی در کمال حقیقت بصیرت و بینش بر آنها و
قلبشان فرود آمد و لذت یقین را درک کردند و با حقیقت آن تماس گرفتند
، و با آنچه دنیا داران از آن در هراسند و آن را ناخوش و دشوار میدارند
اینان خوشند و آن را نرم و دلپسند شمردند و به آنچه نادانان از آن
گریزانند مأنوس شدند ، و با اهل دنیا با بدنهایی که روح آن بدنها متعلق
به محل اعلی و عالم ربوبی است معاشرت کردند . ( نهج البلاغه ، حکمت 139
) .
نام کتاب : بیست گفتار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 343