نام کتاب : امامت و رهبری نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 97
واضح است که این بر ضد نبوت است . اگر امامت را به این شکل تعریف
کنیم که امری است متمم نبوت از نظر بیان دین ، یعنی به آن دلیل وجودش
لازم است که وظیفه پیغمبر را در بیان احکام انجام دهد ، به همان دلیل که
پیغمبر باید معصوم از اشتباه و گناه باشد ، امام نیز باید چنین باشد .
اگر کسی بگوید لازم نیست امام معصوم باشد و چنانچه اشتباهی کرد کس دیگری
به او تذکر میدهد ، میگوئیم ما نقل کلام به آن کس دیگر میکنیم ، باز او
نگهبان دیگری میخواهد ، بالاخره شخصی باید باشد که [ به دلیل دارا بودن
عصمت ] بتواند واقعا حافظ شرع باشد . علاوه بر این اگر امام خطا کار و
گنهکار باشد ، وظیفه دیگران است که او را به راه راست بیاورند و حال
آنکه وظیفه دیگران اینست که مطیع امر او باشند . ایندو با همدیگر جور در
نمیآیند .
مسئله تنصیص
از مسئله عصمت میرسند به تنصیص . بنابراین شکل کلامی قضیه اینست که
از خدا شروع میکنند میگویند امامت لطفی است از جانب خدا . چون لطف
است پس باید وجود داشته باشد و چون چنین لطفی بدون عصمت ممکن نیست ،
پس امام باید معصوم باشد و به همین دلیل باید منصوص باشد زیرا این امر
[ یعنی عصمت ] موضوعی نیست که تشخیصش با مردم باشد . همان طور که
تشخیص پیغمبر با مردم نیست و با خداست که چه کسی را به پیغمبری معین
کند و او را با دلائل و آثار و معجزات معرفی نماید ، تشخیص امام هم با
مردم نیست و از جانب خدا باید تعیین شود با این تفاوت که پیغمبر چون
بشر دیگری در کار نیست ، باید از راه آثار معجزات به مردم شناسانده شود
ولی امام باید از راه پیغمبر شناسانده شود . از اینجا وارد
نام کتاب : امامت و رهبری نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 97