نام کتاب : امامت و رهبری نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 96
مسئله عصمت
در اینجا مسئله عصمت پیش میآید . وقتی که شیعه امام [1] را در چنین
مقامی تلقی میکند که حافظ و نگهبان شریعت و مرجع مردم برای شناساندن
اسلام است ، همانطور که برای پیغمبر ( ص ) عصمت قائل است ، برای او هم
عصمت قائل است . در مورد عصمت پیغمبر هیچکس شبهه نمیکند و امر بسیار
واضحی هم هست . اگر برای ما قطعی شود که سخنی را پیغمبر اکرم فرموده ،
در صحت آن شک نمیکنیم و میگوئیم پس درست است . هیچوقت نمیگوئیم
پیغمبر در اینجا اشتباه کرده است . کسی که خدا او را برای هدایت مردم
فرستاده در حالیکه مردم به هدایت الهی نیاز داشتهاند ، نمیتواند انسانی
جایز الخطا یا جایز المعصیه باشد . دو گونه خطاست : یکی اینکه عالما
عامدا معصیت کند مثلا خدا به پیغمبر دستور بدهد که چنین بگو . بعد پیغمبر
ببیند مصلحت و منفعت خودش طوری دیگری اقتضا میکند و آن سخن را به
گونهای دیگر برای مردم بگوید . [1] بیشتر به جنبه دینی او نظر دارند . قبلا گفتم اینکه در عصر ما مسئله
امامت را فورا مساوی با مسئله حکومت که جنبه دنیایی قضیه است میگیرند
، صحیح نیست در مسئله امامت بیشتر جنبه دینی آن مطرح است . اصلا بین
مسئله امامت و مسئله حکومت به یک اعتبار نوعی عموم و خصوص من وجه
است . امامت یک مسئله است و حکومت که از شئون امامت است ، مسئله
دیگری است . در زمان غیبت ما درباره حکومت صحبت میکنیم ولی درباره
امامت صحبت نمیکنیم . نباید امامت را مساوی با حکومت دانست . امامت
به تعبیر علما ریاست در دین و دنیاست و چون ریاست در دین است ، قهرا
ریاست در دنیا هم هست . مثل خود پیغمبر که چون رئیس دینی بود ، به تبع
رئیس دنیایی هم بود . اگر در زمانی فرضا امام وجود نداشته باشد یا امام
غیبت داشته باشد و ریاست دینی به آن معنا در کار نباشد ، آنوقت مسئله
ریاست دنیایی پیش میآید که تکلیف آن چیست .
نام کتاب : امامت و رهبری نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 96