نام کتاب : امامت و رهبری نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 53
شیون که از خانه ابوبکر بلند شد عمر پیغام داد که به این زنها بگوئید
ساکت شوند . ساکت نشدند . دو مرتبه پیغام داد بگوئید ساکت شوند اگر نه
با تازیانه ادبشان میکنم . هی پیغام پشت سر پیغام . به عایشه گفتند عمر
دارد تهدید میکند و میگوید گریه نکنید . گفت پسر خطاب را بگوئید بیاید
تا ببینم چه میگوید . عمر به احترام عایشه آمد . عایشه گفت چه میگویی که
پشت سر هم پیغام میدهی ؟ گفت من از پیغمبر شنیدم که اگر کسی بمیرد و
کسانش برایش بگریند ، هر چه اینها بگریند او معذب میشود ، گریههای
اینها عذاب است برای او . عایشه گفت تو نفهمیدهای ، اشتباه کردهای ،
قضیه چیز دیگری است ، من میدانم قضیه چیست : یک وقت مرد یهودی خبیثی
مرده بود و کسانش داشتند برای او گریه میکردند . پیغمبر فرمود در حالیکه
اینها میگریند ، او دارد عذاب میشود . نگفت گریه اینها سبب عذاب
اوست بلکه گفت اینها دارند برایش میگریند ولی نمیدانند که او دارد
عذاب میشود . این چه ربطی دارد به این مسئله ؟ ! به علاوه اگر گریه کردن
بر میت حرام باشد ، ما گناه میکنیم چرا خدا یک بی گناه را عذاب کند ؟
! او چه گناهی دارد که ما گریه کنیم و خدا او را عذاب کند ؟ ! عمر گفت
عجب ! اینطور بوده مطلب ؟ ! عایشه گفت بله اینطور بوده . عمر گفت اگر
زنها نبودند ، عمر هلاک شده بود .
خود اهل تسنن میگویند عمر در هفتاد مورد ( یعنی در موارد زیاد ، و
واقعا هم موارد خیلی زیاد است ) گفت : لولا علی لهلک عمر .
امیرالمؤمنین اشتباهاتش را تصحیح میکرد ، او هم به خطایش اقرار مینمود.
پس آنها قائل به چنین امتی نیستند . ماهیت بحث
نام کتاب : امامت و رهبری نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 53