نام کتاب : امامت و رهبری نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 179
یعنی من فرد ندارم ، افراد را از دست دادهام ، من ندارم آدمی که بتوانم
[ به کمک او اوضاع جامعه را ] اصلاح کنم. بعد میگوید : « لولا حضور الحاضر
و قیام الحجة لوجود الناصر » ... بر من دیگر حجت تمام شده ، من در مقابل
تاریخ عذری ندارم، تاریخ این حرف را از من نمیپذیرد ، میگویند علی فرصت
را از دست داد . من با اینکه این فرصت ، فرصت نیست ، ولی برای اینکه
تاریخ نگوید فرصت خوبی بود و از دست داد ، قبول میکنم . بنا بر این او
خودش مدعی است که [ فرد ] نیست و الان وقت خلافت من نیست .
درباره هر کسی انسان تردید بکند ، درباره خود علی ( ع ) تاریخ هم تردید
نمیکند که او خودش را احق به خلافت میدانست از دیگران . سنیها هم این
را قبول دارند که علی ( ع ) خودش را احق به خلافت میدانست از ابوبکر و
عمر و . . . آنوقت چطور علی ( ع ) که خودش را احق به خلافت میدانست از
ابوبکر و عمر ، بعد از عثمان که میروند سراغش برای خلافت ، عقب مینشیند
و میگوید من اگر بعد از این هم برایتان مشاور باشم بهتر از این است که
امیر باشم . بنابراین چنین افرادی نداشته ، حالا به چه علل و عواملی ،
بحث دیگری است .
اما مسئله : « و یؤتون الزکاش و هم راکعون ». اولا اینکه ایشان فرمودند
زکات به انگشتر تعلق نمیگیرد ، اصلا به طور کلی انفاق کار خیر را زکات
میگویند . این زکات اصطلاحی که امروز به کار میرود ، در عرف فقها علم
است برای زکات واجب ، و الا در قرآن اینطور نیست که هر جا دارد :
« یقیمون الصلوش و یؤتون الزکاش »، مقصود همین زکات واجب است . زکات
یعنی صاف کردن مال ، پاک کردن مال و حتی پاک کردن روح و نفس . قرآن
به طور کلی
نام کتاب : امامت و رهبری نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 179