نام کتاب : اسلام و مقتضیات زمان 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 47
دنیا به ما گفتهاند که علم در وجود یک فرد دلیل نیست که او را در طریق
مصالح بشریت گام بردارد ، ممکن است یک نفر عالم باشد ولی علمش در
خدمت شهوتش قرار بگیرد .
امیرالمؤمنین ( ع ) میفرماید : من علم فراوانی دارم ولی افسوس افرادی
را پیدا نمیکنم که به آنها تعلیم بدهم ، بعد فرمود : بله ، افرادی را
پیدا میکنم ولی بعضی افراد را که پیدا میکنم آدمهای سلیم النفسی هستند
اما کودن میباشند ، نمیفهمند ، عوضی میفهمند ، بعضی دیگر ، افراد زیرکی
هستند اما تا معلومات را از من فرا میگیرند آن را وسیله قرار میدهند
برای منافع مادی خودشان یعنی علم را وسیله هدفهای پست و پلید خودشان
قرار میدهند .
سنائی میگوید :
چو علم آموختی ، از حرص آنگه ترس کاندر شب چو دزدی با چراغ آید
گزیدهتر برد کالا
این بسیار حرف درستی است . یک فرد همینکه عالم شد کافی نیست که
بگوئیم هرکاری که این آدم میکند درست است . باید ببینیم علم این آدم
آزاد است یا اسیر ؟ آیا علم این آدم در راههائی که عقل تصویب میکند به
کار میافتد یا در راه هدفهای دیگر ، و به تعبیر امیرالمؤمنین « مستعملا
آله الدین للدنیا » [1] است .
این در خصوص یک فرد است ، تا چه رسد به اجتماع که
[1] نهج البلاغه ، حکمت . 147
نام کتاب : اسلام و مقتضیات زمان 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 47