نام کتاب : اسلام و مقتضیات زمان 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 291
حضرت برخاست و به سر نهر آبی رفت ، دست خودش را با شن شست ، وقتی
که خوب پاکیزه شد و خواست با دستهای خودش آب بخورد گفت : « ان کفی
انظف الانیه » دو دست من تمیزترین ظرفها است . بعد با دست خودش آب
خورد . این حساب نظافت است . مستحب است خلال کردن ، مستحب است
مسواک کردن . اینها دیگر زمان و مکان ندارد . اما آنهائی که من عرض
کردم زمان و مکان دارد .
این نکته را توجه داشته باشید که بعضیها جمود به خرج میدهند خیال
میکنند که چون دین اسلام دین جامعی است ، پس باید در جزئیات هم تکلیف
معینی روشن کرده باشد . نه ، اینطور نیست . یک حساب دیگری در اسلام
است . اتفاقا جامعیت اسلام ایجاب میکند که اساسا در بسیاری از امور
دستور نداشته باشد ، نه اینکه هیچ دستور نداشته باشد بلکه دستورش این
است که مردم آزاد باشند و به اصطلاح تکلیفی در آن امور نداشته باشند . از
جمله حدیثی است به این مضمون : « ان الله یحب ان یؤخذ برخصه کما یحب
ان یؤخذ بعزائمه » خیلی مضمون عجیبی است ! خدا دوست دارد در مسائلی که
مردم را آزاد گذاشته است ، مردم هم آزاد باشند . یعنی مسائل آزاد را
آزاد تلقی بکنند ، از خود چیزی در نیاورند . آنکه رخصت است را آزاد
بدانند . امیرالمؤمنین میفرماید : « ان الله حدد حدودا فلا تعتدوها و فرض
فرائض فلا تترکوها » یعنی خدا یک چیزهائی را واجب کرده است ، آنها را
ترک نکنید ، یک چیزهائی را هم ممنوع اعلام کرده است ، به آنها
نام کتاب : اسلام و مقتضیات زمان 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 291