responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نقدی بر مارکسیسم نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 207
این اصل تغییر بکند ولی به هر حال یک اصل کلی دائم میتواند باشد ، اینهم‌ نظریه دوم توجیه بایدهای کلی .

توجیه سوم :

نظریه سوم در توجیه بایدهای کلی اینستکه : مطلب همین است . و انسان ، امکان ندارد کاری را بکند که بهیچ نحوی به شخصیت او ارتباط نداشته ، و صد درصد استخدام شده باشد . برای دستگاه دیگری بدون اینکه به کیان او هیچ‌ ارتباط داشته باشد . نه ، این ، ممکن نیست . [ بلکه ] انسان دارای دو من‌ است ، من سفلی و من علوی ، من سفلی و من علوی ، بدین معنی است که هر فرد یک موجود دو درجه‌ای است ، در یک درجه حیوان است مانند همه‌ حیوانهای دیگر و در یک درجه دیگر دارای یک واقعیت علوی است . این‌ واقعیت است [ و نظریه صحیح همین است ] و تعجب است چرا آقای طباطبائی‌ این حرف را نزدند با اینکه حرفی است که با همه اصول و از جمله اصول‌ ایشان در باب اخلاق جور در می‌آید . وقتی ما میگوییم " طبیعت انسان " مقصود واقعیت انسان است ، نه فقط طبیعت مادی . انسان دارای یک واقعیت وجودی است که دستگاه احساسی او در خدمت این‌ واقعیت وجودی است . واقعیت وجودی انسان در یک قسمت و در یک درجه‌ واقعیت حیوانی او است و در یک درجه دیگر که بالاتر است و واقعیت‌ انسان بیشتر وابسته به آن است و بخش اصیل‌تر وجود انسان است ، واقعیت‌ ملکوتی انسان است . پس وقتی گفته میشود طبیعت انسان به سوی کمال‌ میشتابد ، مقصود طبیعت حیوانی ، واقعیت انسان است . انسان ، این " من " علوی را کاملا در خودش احساس میکند و بلکه این ( من ) را اصیل تر هم احساس میکند . در وقتی که میان مقتضیات حیوانی و میان آنچه انسان با عقل و اراده خودش بر خلاف مقتضیات حیوانیش تشخیص‌ داده است مبارزه در می‌گیرد و انسان تصمیم میگیرد مقتضای عقل را بر جنبه‌های حیوانی غلبه بدهد ، دو حالت پیدا میکند ، گاهی موفق میشود و گاهی موفق نمیشود ، مثلا در مورد غذا خردن و کیفیت و مقدار آن ، عقل‌ مقتضائی دارد و میل و شهوت مقتضای دیگر ، انسان وقتی مغلوب شهوت قرار میگیرد حالتش حالت یک انسان شکست خورده است ، در وقتی که بر میل و شهوت غالب میشود ، در خودش احساس فتح و پیروزی میکند ، و حال آنکه در واقع کسی بر او پیروز نشده و یا بر کسی پیروز نشده ، یک جنبه وجودش بر جنبه دیگر غالب شده ، و بحسب ظاهر مطلب باید در هر دو حالت هم احساس‌ شکست بکند و هم احساس پیروزی ، چون هر دو آنها در مملکت وجودش واقع‌ شده است . ولی عملا میبینیم اینجور نیست ، در موقع غلبه عقل احساس‌ پیروزی میکند و هنگام غلبه شهوت احساس شکست . این برای اینستکه " من‌ واقعیتش " همان من عقلانی و ارادی است و جنبه حیوانی که جنبه سفلی‌ اوست در واقع یک مقدمهائی است برای ( خود ) واقعی او ، جنبه سفلی یک‌ خودی است که در عین حال جز خود است . اگر به چنین دو گانگی در وجود انسان قائل بشویم ، توجیه اصول اخلاقی چنین میشود :
نام کتاب : نقدی بر مارکسیسم نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 207
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست