نام کتاب : نقدی بر مارکسیسم نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 161
جاودانگی حقیقت و جاودانگی اصول اخلاقی است .
جاودانگی حقیقت :
اما جاودانگی حقیقت ، حقیقت در اینجا به معنای مصطلح امروز است که
در بعضی مصطلحات خود ما هم احیانا گفته میشود ، یعنی اندیشه و علمی که
مطابق با واقع است ، یعنی حقیقت در مقابل خطا ، اینها میگویند ، حقیقت
هم مانند واقعیت متغیر است ، و هیچ حقیقت ثابت ما نداریم ، ما به
چنین حرفی اعتقاد نداریم ، و حساب حقیقت را از نظر ثبات با واقعیت (
البته مادی ) جدا میدانیم .
یک اختلاف ، در اینجا . بر سر تعریف حقیقت است ، یعنی اینها که این
حرف را میزنند ، تعریفی که از حقیقت میکنند با تعریف ما دوتا است .
ما در اصول فلسفه [1] راجع به اینکه ملاک حقیقی بودن یک علم و خطا
نبودن آن چیست بطور مفصل بحث کردهایم . ملاکها و معیارهای متعددی
گفتهاند ، مثل نظریه معروف پراگماتیزم ویلیام جیمز و جان دیوئی و امثال
اینها که آن چیزی را حقیقت میداند که مفید فائده باشد ، نه اینکه حقیقت
چون حقیقت است مفید فائده است ، بلکه اساسا حقیقت ، جز مفید بودن
معنائی ندارد ، هرچه که مفید است حقیقت است ، و هرچه مفید نیست
حقیقت نیست .
اما اینها ، منظورشان چیز دیگری است ، اینها روی آن حسابی که در گذشته
ذکر کردیم میگویند : اندیشه ملاک اندیشه نیست ، اندیشه ملاک میخواهد و
اندیشه خودش نمی تواند ملاک اندیشه باشد ، یعنی برخلاف آنچه که در منطق
قدیم میگفتند و بعد از تقسیم علم به بدیهی و نظری ، علوم را با علوم
بدیهی توجیه میکردند ، اینها معتقد هستند که عمل و در عمل نتیجه دادن و
تطبیق شدن و توجیه کردن ( حوادث ) ملاک حقیقت است . آن حرفها را
گذاشتهاند کنار ، و مطلب را به این صورت طرح میکنند ، میگویند :
هر علم در ابتدا ، فرضیه است ، ابتدا برای یک دانشمند راجع به یک
مسئله یک فرضیه پیدا میشود ( از راه الهام یا راه دیگر ) این فرضیه را
تا در مرحله فرضیه است نمیشود گفت حقیقت است ، بعد باید این فرضیه را
در مقام عمل و آزمایش در بیاوریم ، ( و لذا فرضیههائی که غیر قابل
آزمایش است از این باب بکلی خارج میشود ) و وقتی اینرا در مرحله
آزمایش در آوردیم ، یا جواب مثبت خواهد بود ، یعنی میتواند واقعیت را
توجیه کند . . . اگر در مقام آزمایش درست از آب درآمد میگوییم این
حقیقت است ، یعنی فرضیهای است که در عمل نتیجه درست داده است ، مثلا
در مورد علت یک بیماری یک فرضی میکنند و بعد طبق آن فرض عمل میکنند ،
اگر نتیجه مثبت داد ، میگویند ، آن مطلب حقیقت است ، به دلیل اینکه
>
[3] در بحث غایات گفته خواهد شد که هر حرکتی مخصوصا حرکت جوهری در
نهایت امر باید به ثبات منتهی بشود که آن ثبات هم پایانش تجرد است و
چیز دیگری نیست .
[1] مقدمه مقاله چهارم .
نام کتاب : نقدی بر مارکسیسم نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 161