نام کتاب : نقدی بر مارکسیسم نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 12
جزء سوم از اجزاء فوق ، چیزی است که به این مکتب جاذبه داده است .
یکی از جاذبههای بزرگ مکتب مارکس این است که پیروان آن معتقدند که
میتوان از این فلسفه به صورت یک دانش انقلابی استفاده کرد ، یعنی به
صورت ابزاری است که به وسیله آن میشود وضع حاضر را توجیه کرد و سپس
آینده را براساس آن پیش بینی نمود و با تکیه بر آن راهی به سوی آینده
گشود . این مهمترین حرفی است که اینها دارند و لذا میگویند صرف اینکه
شما بیائید تفسیری از تاریخهای گذشته بکنید کافی نیست .
خود مارکس هم گفته است که فلسفه ، تفسیر جهان نیست ، تغییر جهان
است . یعنی فلسفه تا آنجا که در مقام این است که ببیند جهان چگونه است
و چگونه نیست ، ارزشی ندارد . فلسفه آن مقدار ارزش دارد که وسیلهای
برای تغییر جهان باشد ، یعنی بتواند اوضاع حاضر را تشریح کرده و آینده را
پیش بینی و مراحل تحول یک جامعه را از هم اکنون پیشگویی کند ، همچنانکه
یک طبیب حاذق که بیمار را معاینه میکند میتواند نه تنها وضع فعلی او
بلکه حالات بعدی و نحوه علاج او را نیز بیان کند .
>
یعنی مارکسیسم بر این سه اصل استوار است . ماتریالیسم را هم میتوان به
صورت اصل چهارم ذکر کرد ، ولی ماتریالیسم جزء جوهر مارکسیسم نیست هر
چند که لازمه مارکسیسم است و خود مارکس ماتریالیست معتقد به ماتریالیسم
بوده است ، ولی امروزه در دنیا ماتریالیسم را برای مارکسیسم یک امر
ضروری نمیدانند ، برخلاف دیالکتیک که جزء ارکان مارکسیسم و از
ضروریات آن است ، همچنانکه ماتریالیسم تاریخی و سوسیالیسم نیز از اجزاء
اساسی مارکسیسم و غیر قابل انفکاک از آن میباشند و از آن جهت که میشود
نظریات مارکسیستی را از افکار ضد دینی و ضد خدائی جدا کرد ، در دنیای
اروپا کسان زیادی پیدا شدهاند که مارکسیست هستند و در عین حال ضد دین و
ضد خدا نیستند . ولی البته بدون تجدید نظر در مفهوم منطق دیالکتیک و در
مفهوم ماتریالیسم نیز جدا کردن مارکسیسم از ماتریالیسم ممکن نیست .
نام کتاب : نقدی بر مارکسیسم نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 12