نام کتاب : گفتارهای معنوی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 131
بیرون خیمه ایستاده و نوبت گرفته بودند . یکی از آنها که ظاهر بریر است
، با دیگری شوخی و مزاح میکرد ، دیگری به اوگفت امشب شب مزاح نیست
گفت اساسا من اهل مزاح نیستم ولی امشب شب مزاح است .
وقتی که دیگران آمدند این توابین و مستغفرین را دیدند ، میدانید
دربارهشان چه گفتند ؟ پس از آنکه ازکنار خیمههای حسین گذشتند ، گفتند (
دشمن این حرف را میگوید ) : لهم دوی کدوی النحل ما بین راکع و ساجد [1] مثل اینکه انسان از کنار کندوی زنبور عسل گذشته باشد . صدای زمزمه
زنبورها چگونه بلند است ؟ این صدای زمزمه حسین و اصحابش به ذکر و دعا و
نماز و استغفار اینگونه بلند بود .
حسین ( ع ) میگوید من امشب را میخواهم شب توبه و استغفار خودم قرار
بدهم ( میخواهد شب معراج خودش قرار بدهد ) ، آنوقت آیا ما نیازی به
توبه نداریم ؟ ! آنها نیاز دارند و مانیازی نداریم ؟ ! بله ، آنب را
حسین بن علی با این وضع بسر برد . با حال عبادت بسر برد ، به کارهای خود
و اهل بیتش رسیدگی کرد و در آن شب بود که آن خطابه غرا را برای اصحاب
خودش قرائت کرد .
از یک تائب در صحرای کربلا برایتان نام ببرم و عرض آخر من باشد : یک
توبه مقبول ، یک توبه بسیار بسیار جدی در کربلا توبه حربن یزید ریاحی
است . حر ، مرد شجاع ونیرومندی است . اولین بار که عبیدالله زیاد
میخواهد هزار سوار برای مقابله با حسین بن علی بفرستد ، او را انتخاب
میکند . او به اهل بیت پیغمبر ظلم و ستم کرده
[1] دمع السجوم ص . 118
نام کتاب : گفتارهای معنوی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 131