نام کتاب : گفتارهای معنوی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 122
میفهمیم ؟ ! ) میگفت بر روی دلم آثار کدورت احساس میکنم و روزی هفتاد
بار برای رفع این کدورتها استغفار میکنم . آن کدورتها چیست ؟ آن کدورتها
برای ما آینه نیست ، برای ما نورانیت است ، برای اوکدورت است . او
وقتی که با ما حرف میزند ولو حرفش را برای خدا میزند ، ولو خدا را در
آینه وجود ما میبیند باز ازنظر او این کدورت است .
" ام سلمه " و دیگران گفته اند که در یکی دو ماه مانده به وفات
حضرت ، دیدیم که هیچ جا بر نمیخاست ونمینشست وعملی انجام نمیداد مگر
اینکه میگفت : سبحان الله و استغفرالله ربی و اتوب الیه این دیگر یک
ذکر جدید بود . ام سلمه میگوید عرض کردم یا رسول الله چرا اینقدر اخیرا
زیاد استغفار میکنید ؟ فرمود : این طور به من امر شده است . نعیت الی
نفسی . بعد فهمیدیم که آخرین سورهای که بر وجود مقدسش نازل شده سوره نصر
است . این سوره که نازل شد پیغمبر اکرم احساس کرد که اعلام مردن است ،
یعنی تو دیگر وقتت تمام شده است باید بروی . سوره مبارکه اینست « اذا
جاء نصر الله و الفتح 0 و رأیت الناس یدخلون فی دین الله افواجا 0 فسبح
بحمد ربک و استغفره انه کان توابا » ( این قرآن چقدر لذیذ است ! چقدر
زیباست ! آدم حظ میکند که اینها را به زبان خودش جاری کند ) ای پیغمبر
! آنجا که یاری پروردگار بیاید ، آنجا که دیگر یاریش آمد وترا بر
مخالفین پیروز کرد ، آنجا که فتح شهر یعنی فتح مکه نصیب تو شد ، پس از
اینکه دیدی مردم فوج به دین اسلام وارد میشوند
نام کتاب : گفتارهای معنوی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 122