responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فلسفه تاریخ 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 236
او می‌رویم و رفت . دیوژن در بیابان ، لخت و عور آفتاب گرفته بود اسکندر با سران سپاه می‌رفت دیوژن از دور صدای سم اسبها را شنید خیلی‌ تعجب کرد و خودش را نیم خیز کرد اسکندر آمد بالای سر دیوژن و قدری با او صحبت کرد دیوژن خیلی با بی‌اعتنایی جواب داد بعد اسکندر گفت از من چه‌ می‌خواهی ؟ گفت : اینکه بروی کنار و سایه ات را از سر من کم کنی چون‌ آفتاب گرفته بودم و تو مانع شدی اسکندر خیلی متعجب شد و با خود گفت : یعنی تا این حد استغنا و بی‌نیازی ! وقتی آمد بیرون ، سران سپاه داشتند انتقاد می‌کردند که این مرد احمق ولی اسکندر خیلی تحت تأثیر قرار گرفته‌ بود و این جمله معروف را گفت که " اگر اسکندر نبودم دوست داشتم دیوژن‌ باشم " .
و اما آنچه او نظریه عرفانی می‌نامد اینها همیشه در مسأله تفسیر الهی‌ تاریخ ، موضوع را به گونه خاصی تفسیر می‌کنند که اتفاقا عکس قضیه است ما همیشه گفته ایم که تفسیر الهی تاریخ اتفاقا یک نظریه علمی است و نظریه‌ بسیار دقیقی است و علوم هم هر چه پیش رفته آن را تأیید کرده و آن این‌ است که انسان و جامعه انسان در ارتباطش با کل جهان اینچنین نیست که‌ یک حالت مجزا و منفردی داشته باشد به این معنی که انسان و جامعه انسان‌ چه در جهت تکامل خودش که بعد خواهیم گفت این تکامل توأم با امور انسانی و معنوی است که ما این امور را از نظر قرآن " صلاح و تقوا " می‌نامیم : « و لو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من‌ السماء »[1] و چه در جهت خلاف آن ، بی‌ارتباط با کل جهان نیست اگر بشر در جهت کمال و صلاح و تقوای خود و به تعبیر دیگر در راه رضای حق ، و در راه قرب به حق گام بردارد روشی هماهنگ با جهان دارد و جهان عکس‌ العمل موافق با او دارد ، یعنی جهان او را تأیید می‌کند و ضامن بقایش‌ می‌شود ، و اگر بر عکس در جهت مخالف حرکت کند مثل عضوی در بدن می‌شود که با


[1] اعراف / . 96

نام کتاب : فلسفه تاریخ 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 236
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست