نام کتاب : فلسفه اخلاق نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 46
گوش ؟ هر جا که ما این حیوان یک سرو دو گوش را دیدیم بگوییم انسان
است و از نسل آدم ابوالبشر ؟ و هر چه از نسل آدم ابوالبشر است ما باید
او را دوست داشته باشیم میخواهد لومومبا باشد یا موسی چومبه ، چون هر دو
در این جهت یکسان اند ؟ یا مقصود از انسان نه هر انسانی است ، نه انسان
بالقوه و نه انسان ضد انسان ، بلکه انسان دارای انسانیت است ، و
انساندوستی ، به خاطر انسانیت دوستی یعنی به خاطر دوستی ارزشهای انسانی
است هر انسانی به هر اندازه که واجد ارزشهای انسانی است لایق دوستی است
و به هر اندازه که از انسانیت خلع شده ولو به ظاهر مانند انسانهای دیگر
است [ لایق دشمنی است از نظر ظاهر ] چنگیز و یزید بن معاویه و حجاج بن
یوسف هم انسان اند ولی انسانهایی که چیزی که در آنها وجود ندارد ارزشهای
انسانی است ، انسانهایی ضد انسان پس انساندوستی احتیاج به تفسیر دارد
انساندوستی یعنی هر انسانی به هر نسبت که از ارزشهای انسانی بهره مند
است شایسته دوستی است ، و انسانی هم که بالفعل از ارزشهای انسانی بهره
مند نیست باز لایق دوستی است برای رساندن او به ارزشهای انسانی یک
انسان کامل ، یک انسان فاقد ارزشهای انسانی را هم دوست دارد ولی نه
اینکه چون دوستش دارد فقط میخواهد شکمش را سیر بکند دوست دارد که او
را نجات بدهد و برساند به ارزشهای انسانی به این معناست که پیغمبر اکرم
رحمة للعالمین است ، برای همه مردم اعم از کافر و مؤمن رحمت است .
پس این یک معیار درباب اخلاقیات که گفته شده است ، و دیدیم این
معیار ، کامل نیست صد در صد نفی نمیکنیم ولی معیار کاملی نیست بخشی از
حقیقت در این معیار هست نه تمام حقیقت .
نام کتاب : فلسفه اخلاق نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 46