نام کتاب : علل گرایش به مادیگری نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 38
" منظور از غیب معهود و شناخته شده [1] ، همان مراحل ابتدایی رشد
انقلاب توحیدی و زمان انجام تحولات کمی است " .
خلاصه مدعی هستید که مقصود از ایمان به غیب که در قرآن آمده ، این است
که مؤمنین بدانند انقلاب مرحله پنهانی دارد و در آن مرحله مبارزه باید
پنهانی باشد ، این مرحله مرحلهای است که نظام حاکم هنوز مسلط است و
انقلاب مرحله رشد تدریجی را میپیماید تا تغییر تدریجی کمی تبدیل به تغییر
کیفی دفعی شود ( اصل چهارم دیالکتیک ) و نظام جدید مستقر گردد و انقلاب
از مرحله غیب به مرحله شهادت برسد .
من سخنم این نیست که انقلاب مرحله غیب و شهادت دارد یا نه ، قطعا
دارد . انقلاب اسلامی که برخلاف تصور شما انقلاب سر بود نه انقلاب شکم ،
انقلاب انسانی و فطری بود نه انقلاب طبقاتی مرحله پنهان را در مکه طی کرد
و مرحله آشکار را در مدینه . سخن من این است که آیا شما واقعا در وجدان
خودتان احتمال میدهید که منظور این آیه همین مطلب باشد ؟ آیا انقلابیون
عصر پیغمبر از قبیل سلمان و ابوذر و مقداد مفهومشان از ایمان به غیب
همین معنی بود ؟ آیا آنها در دوره مدینه موضوع ایمان به غیب را منتفی
شده تلقی میکردند ؟ ! شما در تفسیر جمله " « و با×خره هم یوقنون »" [2] میگویید :
" اینان به نظام برتر در مرحله شهادت انقلاب یقین دارند و میدانند که
این موضعگیریهای خاص و این روش انقلابی ، سرانجام آنان را به هدف خویش
که رسیدن به نظام برتر است ، میرساند . . " .
شما هر جا که نام دنیا آمده آن را با کلمه " زندگی پستتر " ترجمه
کردهاید ، که اصل ترجمه درست است ، ولی مقصود از زندگی
[1] یعنی الف و لام " الغیب " ، الف و لام عهد است .
[2] بقره / [4]
نام کتاب : علل گرایش به مادیگری نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 38