نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 63
عدل به تنهایی علامت اشعری نبودن شمرده میشد . عدل و امامت توأما علامت
تشیع بود . این است که گفته میشد اصول دین اسلام سه چیز است و اصول
مذهب شیعه همان سه چیز است به علاوه اصل عدل و اصل امامت .
عدل و حکمت
قبلا گفتیم که در میان صفات پروردگار ، دو صفت است که از نظر شبهات
و ایرادهای وارده بر آنها ، متقارب و نزدیک به یکدیگرند : عدالت ،
حکمت .
منظور از عادل بودن خدا این است که استحقاق و شایستگی هیچ موجودی را
مهمل نمیگذارد و به هر کس هر چه را استحقاق دارد میدهد ، و منظور از
حکیم بودن او این است که نظام آفرینش ، نظام احسن و اصلح ، یعنی
نیکوترین نظام ممکن است . خواجه نصیر الدین طوسی میگوید :
جز حکم حقی که حکم را شاید ، نیست
حکمی که زحکم حق فزون آید نیست
هر چیز که هست ، آن چنان میباید
آن چیز که آن چنان نمیباید نیست
لازمه حکمت و عنایت حق این است که جهان و هستی ، غایت و معنی داشته
باشد . آنچه موجود میشود یا خود خیر است و یا برای وصول به خیر است .
" حکمت " از شؤون علیم بودن و مرید بودن است و مبین اصل " علت
غائی " برای جهان میباشد ، ولی " عدالت " ارتباطی به صفتهای علم و
اراده ندارد ، عدالت به مفهومی که گفته شد از شؤون فاعلیت خداوند ،
یعنی از صفات فعل است نه از صفات ذات .
اشکال مشترک در مورد " عدل " و " حکمت " پروردگار ، وجود
بدبختیها و تیره روزیها و به عبارت جامع تر " مسأله شرور " است . "
مسأله شرور " را میتوان تحت عنوان " ظلم " ایراد بر عدل الهی بشمار
آورد و میتوان تحت عنوان " پدیدههای بی هدف " نقضی بر حکمت بالغه
پروردگار تلقی کرد ، و از اینرو است که یکی از موجبات گرایش به
مادیگری نیز محسوب میگردد . مثلا وقتی تجهیزات " دفاعی " و " حفاظتی
" موجودات زنده را در برابر خطرها ، شاهدی بر نظم و حکمت الهی میگیریم
فورا این سؤال مطرح میشود که اساسا چرا باید خطر وجود داشته باشد تا
نیازی به سیستمهای دفاعی و حفاظتی باشد ؟ چرا میکروبهای آسیب رسان وجود
دارند تا لازم شود به وسیله گلبولهای سفید با آنها مبارزه شود ؟ چرا درنده
تیز دندان
نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 63