نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 32
اهل رأی و قیاس معتقد بودند که " عدالت " و " مصلحت " میتواند
راهنمای خوبی برای فقیه باشد . اینجا بود که فقیه ، خود را موظف میدید
که درباره آنچه " مقتضای عدالت " است و آنچه مصلحت اقتضا میکند
بیندیشد . اصطلاحاتی از قبیل " استحسان " یا " استصلاح " از همین جا
پیدا شد .
جدال اهل حدیث و اهل قیاس
اهل حدیث ، روش اهل قیاس را نوعی افراط در رجوع به عقل و نوعی
کوتاهی در اخذ به حدیث و به عبارت دیگر نوعی سطحی نگری در کشف مصالح
واقعی تلقی میکردند ، میگفتند : بنای کار شرع بر جمع متفرقات و تفریق
مجتمعات است و از سطح عقول عادی بدور است ، عقل را نرسد که سادهپنداری
کند و خیال کند که به ریشه و روح احکام میتواند برسد . متقابلا اهل قیاس
، اهل حدیث را به جمود و تحجر متهم میکردند .
در فن " اصول فقه " قاعده ای است که به " قاعده ملازمه " یعنی
ملازمه حکم عقل و شرع معروف است . این قاعده با این عبارت بیان میشود :
کل ما حکم به العقل حکم به الشرع ، و کل ما حکم به الشرع حکم به العقل
.
مقصود این است که هر جا که عقل ، یک " مصلحت " و یا یک " مفسده
" قطعی را کشف کند ، به دلیل " لمی " و از راه استدلال از علت به
معلول حکم میکنیم که شرع اسلام در اینجا حکمی دائر بر استیفای آن مصلحت و
یا دفع آن مفسده دارد هر چند آن حکم از طریق نقل به ما نرسیده باشد ، و
هر جا که یک حکم وجوبی یا استحبابی یا تحریمی و یا کراهتی دارد ، ما به
دلیل " انی " و از راه استدلال از معلول به علت کشف میکنیم که مصلحت
و مفسدهای در کار است هر چند بالفعل عقل ما از وجود آن مصلحت یا مفسده
آگاه نباشد .
از نظر فقهای اسلامی ، خصوصا آنان که بیشتر به رأی و قیاس گرایش
داشتند هماهنگی کاملی میان شرع و عقل برقرار است ، دستورهای اسلامی یک
سلسله دستورهای مرموز و مجهول و غیر قابل درک نیست که صد در صد تعبد در
آنها حکمفرما باشد ، تعقل هم نقشی دارد در فهم و استنباط احکام .
این دانشمندان ، مسأله حسن و قبح عقلی را که قبلا یک بحث کلامی بود
وارد " اصول فقه " کردند و آن حسن و قبحها را به عنوان " مناطات " و
" ملاکات " احکام
نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 32