نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 291
این انسان لجوج که گفتار او در این آیه نقل شده است بجای اینکه بگوید
" خدایا اگر این مطلب حق است و از جانب تو است پس قلب مرا مساعد
کن که بپذیرم " میگوید " اگر حق است عذابی بر من نازل کن و مرا از بین
ببر " که طاقت ندارم زنده بمانم و رو در روی حقیقت قرار گیرم .
این حالت ، حالت بسیار خطرناکی است هر چند در موضوعات کوچک باشد ،
و چه بسا بسیاری از ماها - معاذ الله - گرفتار آن باشیم . فرض کنید
طبیبی عالی مقام و یا مجتهدی عالی مقام و یا متخصص عالی مقام دیگری که
شهرت جهانی دارد در یک مسأله مربوط به فن خودش تشخیصی بدهد و نظر خود
را ابراز دارد ، بعد یک فرد گمنام ، طبیب یا طلبهای جوان در همان مسأله
نظر مخالف بدهد و دلائل قطعی هم ارائه کند و طبق معمول بیخبر بمانند و
نظر به شخصیت آن مقام عالی ، او را تصدیق کنند . در این حال اگر آن
متخصص مشهور تسلیم گفته آن طبیب یا آن طلبه جوان بشود یعنی اگر تسلیم
حقیقت گردد و اعتراف به اشتباه خویش کند ، او واقعا " مسلم " است ،
زیرا « الاسلام هو التسلیم » ، و به وجهی میتوان گفت مصداق : بلی من
یرا « الاسلام هو التسلیم » ، و به وجهی میتوان گفت مصداق : « بلی من²
اسلم وجهه لله »[1] است . چنین شخصی از صفت پلید " جحود " مبراست
. و اما اگر انکار ورزد و به خاطر حفظ حیثیت و شهرت خود با حقیقت
مبارزه کند ، کافر ماجرا و جاحد است .
اگر آن طبیب ، مثلا ، خیلی بی انصاف نباشد حرفش را بر نمیگرداند ولی
عملش را بر میگرداند ، و اگر خیلی بی انصاف باشد عملش را هم بر
نمیگرداند و همان نسخه را میدهد و مریض را میکشد ، بعد هم میگوید بیمار
خوب شدنی نبود . و همچنین یک عالم عالی مقام دیگر . عکس این حالت هم
بسیار اتفاق میافتد . روایتی در " کافی " است که این حقیقت را روشن
میکند :
محمد بن مسلم میگوید : از امام باقر ( علیهالسلام ) شنیدم که فرمود :
« کل شیء یجره الاقرار و التسلیم فهو الایمان ، و کل شیء یجره الانکار و
الجحود فهو الکفر » [2] .
" هر چیزی که نتیجه اقرار و تسلیم و روح پذیرش حقیقت باشد او ایمان
است و هر چیزی که نتیجه روح عناد و سرپیچی از حقیقت باشد او کفر است
" . [1] بقره / . 112
[2] کافی ، ج 2 ، ص . 387
نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 291