responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 188
این بحث مرا به یاد داستان کتابفروش ساده دلی در مدرسه فیضیه‌ می‌اندازد : " در سالهایی که در قم تحصیل می‌کردم ، مرد ساده لوحی در مدرسه فیضیه ، کتابفروشی می‌کرد . این مرد بساط خویش را می‌گسترد و طلاب از او کتاب‌ می‌خریدند . گاهی کارهای عجیبی می‌کرد و سخنان مضحکی می‌گفت که دهان به‌ دهان می‌گشت . یکی از طلاب نقل می‌کرد که روزی برای خریدن کتابی به وی‌ مراجعه کرده پس از ملاحظه کتاب ، قیمت را پرسیدم ، گفت نمی‌فروشم ، گفتم چرا ؟ گفت اگر بفروشم باید یک نسخه دیگر بخرم و سر جای این بگذارم‌ . می‌گفت از سخن این کتابفروش خنده‌ام گرفت ، کتابفروش اگر دائما در حال داد و ستد و مبادله نباشد کتابفروش نیست و سودی نمی‌برد " . گویی آن کتابفروش از مکتب شعری خیام پیروی می‌کرد آنجا که می‌گوید :
تا زهره و مه در آسمان گشت پدید
بهتر ز می‌ناب کسی هیچ ندید
من در عجبم ز میفروشان کایشان
به زانچه فروشند چه خواهند خرید ؟ !
بر می‌فروش خرده می‌گیرد که چرا می‌را می‌فروشد ؟ البته این خرده‌گیری به‌ زبان شعر است نه به زبان جد ، لطف و زیبایی خود را نیز مدیون همین جهت‌ است . اما وقتی که این منطق را با مقیاس " جد " می‌سنجیم می‌بینیم که‌ چگونه یک میخواره کار میفروش را با کار خودش اشتباه می‌کند . برای‌ میخواره ، می ، هدف است ، اما برای میفروش ، وسیله است . میفروش‌ کارش خریدن و فروختن و سود بدست آوردن و باز از نو همین عمل را تکرار کردن است . کسی که کارش این است ، از دست دادن کالا او را ناراحت‌ نمی‌کند بلکه خوشحال می‌شود زیرا جزئی از هدف وسیع اوست . عارفی کو که کند فهم ، زبان سوسن تا بپرسد که چرا رفت و چرا باز آمد ؟ آفرینش همچون سوداگری است . بازار جهان بازار تهیه و فروش و تحصیل‌ سود و باز تکرار این کار است . " نظام مرگ و زندگی " نظام مبادله‌ است ، نظام افزایش و تکمیل است . آنکه مبادله آفرینش را مورد انتقاد قرار می‌دهد قانون جهان و هدف آن را نشناخته است . هر نقش را که دیدی ، جنسش زلامکان است گر نقش رفت غم نیست ، اصلش چو جاودان است
نام کتاب : عدل الهی نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 188
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست