نام کتاب : شرح منظومه 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 63
ظرف او و او مظروف نفس است و آن " معلوم " است . از پیدایش معلوم
در ظرف نفس انعکاسی بر صفحه نفس پیدا میشود ، آن انعکاس ، " علم "
است . مثل نفس از این جهت مثل یک کره بلورین است که در وسط آن جسم
ملونی را نهاده باشند . آن بلور ظرف و محل آن جسم ملون است ، ولی
انعکاسی که از آن جسم ملون بر دیوارهای بلور میافتد قائم به بلور است .
این بیان نیز بسیار سخیف است و اسخف از اولی است . مصراع بالا :
بعض قیاما من حصول فرقا
، ناظر به این نظریه است .
و قیل بالاشباح الاشیا انطبعت
و قیل بالانفس و هی انقلبت
و گفته شده اشیاء به شبح ( نه به ماهیت ) در نفس منطبع میشوند . و
گفته شده است به ماهیت منطبع میشوند ، اما ماهیت منقلب میشود .
شرح : این بیت اشاره است به دو نظریه و به دو راه فرار دیگر :
1 - آنچه در ذهن وجود پیدا میکند شبح اشیاء است نه ماهیت اشیاء .
ماهیت در ذهن وجود پیدا نمیکند تا اشکال گذشته پیش آید .
توضیح اینکه به عقیده صاحبان نظریه اشباح ، هنگام علم و ادراک ، صرفا
تصویری از اشیاء خارجی در ذهن پیدا میشود نظیر تصویری که بوسیله نقاشی یا
فیلم عکاسی بر صفحه مقوا پدید میآید . هرگز کسی اشکال نمیکند که هنگامی
که عکس یک انسان بر یک صفحه مقوا پیدا میشود انسان بر روی صفحه مقوا
ظاهر شده است و چون انسان است پس جوهر است و چون بر روی صفحه مقواست
پس عرض است و از مقوله کیف است پس اجتماع جوهر و عرض شده است و
انسان که جوهر است در مقوله کیف واقع شده است . راز مطلب اینست که
آنچه
نام کتاب : شرح منظومه 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 63