نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 162
بجوشند و ازیکدیگر استفاده کنند " . ولی این سعه صدر خلفا نبود ، دستور
خود پیغمبر بود . حتی جرحی زیدان این مسئله را به حساب سعه صدر خلفا
میگذارد . داستان سید رضی را نقل میکند که سید رضی - که مردی است در
ردیف مراجع تقلید و مرد فوق العادهای است و برادر سید مرتضی است -
وقتی که دانشمند معاصرش " ابواسحق صابی " [1] وفات یافت قصیدهای
در مدح او گفت [2] .
ا رأیت من حملوا علی الاعواد
ا رأیت کیف خبا ضیاء النادی
دیدی این کی بود که روی این چوبهای تابوت حملش کردند ؟ ! آیا فهمیدی
که چراغ محفل ما خاموش شد ؟ ! این یک کوه بود که فرو ریخت . . . برخی
آمدند به او عیب گرفتند که آیا یک سید ، اولاد پیغمبر ، یک عالم بزرگ
اسلامی ، یک مرد کافر را اینطور مدح میکند ؟ ! گفت : بله ، انما رثیت
علمه من علمش را مرثیه گفتم ، مرد عالمی بود ، من او را به خاطر علمش
مرثیه گفتم ( که در این زمان اگر کسی چنین کاری کند از شهر بیرونش
میکنند ) . [1] ابواسحق صابی مسلمان نبود ، صابئی بود ( که درباره مذهب صابئین
خیلی حرف است . برخی گفتهاند مذهب صابئی ریشه مجوسی داشته ولی یک
نحله مسیحی است . امروز راجع به این مذهب خیلی علاقمند به ادبیت قرآن
بود و خیلی هم به آیات قرآن استشهاد میکرد . ماه رمضان چیزی نمیخورد .
میگفتند تو که مسلمان نیستی چرا چیزی نمیخوری ؟ میگفت : ادب اقتضا
میکند که من با مردم زمان خودم هماهنگی داشته باشم .
[2] این قصیده را در " داستان راستان " نقل کردهام [ جلد 2 صفحه 237
] .
نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 162