responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 124
مأمور کرد ، رفتند شبانه ابوسلمه را کشتند ، و چون اطرافیان سفاح نیز همراه [ قاتل یا قاتلان ] بودند ، در واقع خون ابوسلمه لوث شد ، و این‌ قضایا در همان سالهای اول خلافت سفاح رخ داد . حال جریانی که نقل کرده‌اند و خیلی مورد سؤال واقع می‌شود این است :

نامه ابوسلمه به امام صادق و عبدالله محض

ابوسلمه آنطور که مسعودی در " مروج الذهب " می‌نویسد اواخر به فکر افتاد که خلافت را از آل عباس به آل ابی طالب باز گرداند ، یعنی در همه‌ مدتی که دعوت می‌کردند ، او برای آل عباس کار می‌کرد ، تا سال 132 فرا رسید که در این سال رسما خود بنی العباس در عراق ظاهر شدند و فاتح‌ گردیدند : ابراهیم امام در حدود شام فعالیت می‌کرد و مخفی بود . او برادر بزرگتر بود و می‌خواستند او را خلیفه کنند ولی ابراهیم به چنگ " مروان‌ بن محمد " آخرین خلیفه بنی امیه افتاد ، خودش احساس کرد که از مخفیگاهش اطلاع پیدا کرده‌اند و عنقریب گرفتار خواهد شد ، وصیتنامه‌ای‌ نوشت و به وسیله یکی از کسان خود فرستاد به " حمیمه " که مرکزی بود در نزدیکی کوفه و برادرانش آنجا بودند ، و در آن وصیتنامه خط مشی سیاست‌ آینده را مشخص کرد و جانشین خود را تعیین نمود ، گفت : من به احتمال‌ قوی از میان می‌روم ، اگر من از میان رفتم ، برادرم سفاح جانشین من باشد ( با اینکه سفاح کوچکتر از منصور بود سفاح را برای این کار انتخاب کرد ) و به آنها دستور داد که اکنون هنگام آن است که از حمیمه خارج شوید ، بروید کوفه و در آنجا مخفی باشید ، و هنگام ظهور نزدیک است . او
نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 124
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست