نام کتاب : درسهای الهیات شفا 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 316
جوری توجیه کند نتیجهاش باز نفی نظر افلاطون و مثل به این معنا میشود .
این عقیده بوده تا زمان شیخ اشراق . شیخ اشراق آمد و بشدت نظریه مثل
افلاطونی را تأیید کرده و براهینی بر آن اقامه نمود و در این مورد خیلی
کوشش کرد و گفت مطلب همینطور است . این دوگانگی میان اتباع شیخ اشراق
که نظریه مثل را قبول داشتند و اتباع مشائین که منکر آن بودند وجود داشت
تا به ملاصدرا رسید . ملاصدرا آمد و نظریه مثل را بشدت تأکید کرد و روی آن
اصرار ورزید . این بحث که عرض کردم احتیاج دارد مقدار بیشتری روی آن
بحث کنیم از چند جهت است :
یکی از نظر اینکه اساسا عقیده افلاطون و آنچه که در باب مثل گفته چیست
؟ آیا همان مطلبی است که شیخ اشراق و بعد ملاصدرا آن را تأیید میکنند ؟
یا اینکه نظر افلاطون چیزی بوده و این نظریات چیز دیگر و گو اینکه به هر
دو نظریه مثل گفته میشود و اینها هم از عقیده او دفاع میکنند ولی تدریجا
مدعای اینها با مدعای او اساسا تغییر کرده و متفاوت شده است ؟ چنانکه
بعضی دیگر مثل میرداماد نیز قائل به متل هستند ولی آنها مطلب دیگری را
میگویند که حتی با مطلب ملاصدرا و شیخ اشراقی هم متفاوت است ، نام نظر
خودشان را مثل گذاشتهاند ولی چیز دیگری گفتهاند . پس یک مطلب اینست
نام کتاب : درسهای الهیات شفا 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 316