نام کتاب : درسهای الهیات شفا 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 147
بدینگونه است که اگر چیزی را طلب کند فقط به جهت سودی نهفته در آن
است . مقام انسان ، مقام جود است و تفضل ، خیر رسانیدن و خدمت به غیر
، و ایثار . انسان اعمالی را انجام میدهد بدون اینکه به هر نحوی از اینها
در آن نفعی برای او متصور باشد . پس اصحاب این نظریه بکلی مادیت اخلاقی
را از انسان سلب میکنند . نقطه مقابل این نظر که همان اصحاب مادیت
اخلاقی باشند . در جواب میگویند البته این مطالب بصورت سؤال و جواب
جائی دیده نشده ولی بطور کلی بیان شده انسانی که شما مدعی هستید میتواند
برای عمل خود هیچ نفعی را در نظر نداشته باشد ، آیا از انجام دادن آن کار
لذت و از انجام ندادنش رنج خواهد برد یا که نه ؟ اگر بگوئید خیر ،
انسان از کردن کاری لذت و از نکردنش نیز رنج نمیبرد در حقیقت میخواهید
این را بگوئید که انسان این موجود بالقوه که قبلا فاعل فعلی نبوده و سپس
شده در فعل اختیاری خود ش هیچ انگیزهای نداشته است . و چون بیان این
سخن دور از عقل میباشد بناچار باید انسان مزبور از انجام کار خود لذت و
از عدم انجامش رنج ببرد . مثلا کسی که ایثار میکند ، میپرسیم از این
ایثار لذت میبرد یا نه ؟ اگر از ایثارش لذت میبرد بنحوی که اگر آن کار
را انجام ندهد رنج میبرد ، پس این شخص که ایثار میکند منفعت خواه است
و برای خودش ایثار میکند . فرض دیگر این مسئله هم ( اینکه کسی ایثار و
عدم ایثار از لحاظ لذت و رنج برایش بی تفاوت باشد ، ولی باز هم ایثار
کند ) گفتیم که محال میباشد . میبینیم که اصحاب ایندو نظریه کاملا در
نقطه مقابل یکدیگر فکر میکنند ، اما اینجا نظریه سومی هم بدین شکل مطرح
است که : باید دید منظور شما از " انگیزه " که میگوئید انسان هیچ کاری
را بدون آن محال است که انجام دهد ، چیست ؟
اگر مقصود منفعت است یعنی اینکه کسی کاری را میکند برای اینکه شری و
ضرری از خودش دفع شود و لذتی هم که میبرد لذت رسیدن چیزی یا دفع زیانی
از خودش باشد ، در اینصورت باید گفت دایره افعال انسان بس وسیعتر از
اینست . ولی اگر مقصود شما این باشد که کسی مطلقا از کار خودش لذتی
نبرد ، البته صحیح است و هیچ حکیم فهمیدهای چنین سخنی نگفته و نباید
نام کتاب : درسهای الهیات شفا 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 147