نام کتاب : داستان راستان 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 3
2 مردی که کمک خواست
به گذشته پرمشقت خویش میاندیشید ، به یادش میافتاد که چه روزهای تلخ
و پر مرارتی را پشت سر گذاشته ، روزهایی که حتی قادر نبود قوت روزانه
زن و کودکان معصومش را فراهم نماید . با خود فکر میکرد که چگونه یک
جمله کوتاه - فقط یک جمله - که در سه نوبت پرده گوشش را نواخت ، به
روحش نیرو داد و مسیر زندگانیش را عوض کرد ، و او و خانوادهاش را از
فقر و نکبتی که گرفتار آن بودند نجات داد .
او یکی از صحابه رسول اکرم بود . فقر و تنگدستی براو چیره شده بود . در
یک روز که حس کرد دیگر کارد به استخوانش رسیده ، با مشورت و پیشنهاد
زنش تصمیم گرفت برود ، و
نام کتاب : داستان راستان 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 3