نام کتاب : اسلام و مقتضیات زمان 2 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 85
کسی مالک خانهای هست ، بدون رضای او نمیشود [ آن را تصرف کرد ] و وقتی
دولت یا غیر دولت به او گفتند خانه ات را به ما میفروشی یا نه ، که
میخواهیم خرابش کنیم ؟ و او گفت من نمیخواهم خانه پدریم را بفروشم ،
کسی حق ندارد به او [ زور ] بگوید و لو بخواهند صد برابر بخرند ولی وقتی
که مصلحت یک شهر ایجاب میکند که خیابانی احداث شود [ دیگر رضایت او
شرط نیست ] ، گفتیم " مصلحت یک شهر " نه به خاطر این که فقط شهر
زیبا بشود ، به خاطر چیزهای دیگر ، مثلا در این کوچه ها و پس کوچه ها -
که با شرایط قدیم جور شده - احیانا مریضی پیدا میشود یا میخواهند زنی را
که میخواهد وضع حمل کند به بیمارستان ببرند ، اگر خیابانی کشیده شده باشد
، میتوانند با تاکسی در ظرف مدت سه دقیقه به بیمارستان برسانند ، ولی
در آن کوچه پس کوچه ها اگر بخواهند با گاری و الاغ و ببرند یک ساعت طول
میکشد و احیانا ممکن است [ بیمار ] از بین برود مسلم اینجا مصلحت اقتضا
میکند که این وسائل برای رفاه او فراهم بشود در زمان قدیم چنین مصلحتی
وجود نداشت ، یعنی خراب کردن خیابان چنین منافع اساس حکم میکند که
مصلحتهای کوچکتر را باید فدای مصلحتهای بزگتر کرد بزرگی را برای مسلمین
در برنداشت ، ولی امروز که خراب کردن خانه ها برای ایجاد خیابان چنین
مصلحت بزرگی دارد ، فقیه است که بر این اساس حکم میکند که مصلحتهای
کوچکتر را باید فدای مصلحتهای بزرگتر کرد .
وضع مالیات هم از این قبیل است وضع مالیات یعنی " به خاطر مصالح
عمومی ، قسمتی از اموال خصوصی را جزو اموال عمومی قرار دادن " اگر واقعا
نیازهای عمومی اقتضا میکند که باید مالیات تصاعدی وضع کرد و حتی [ اگر ]
ضرورت تعدیل ثروت
نام کتاب : اسلام و مقتضیات زمان 2 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 85