نام کتاب : اسلام و مقتضیات زمان 2 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 77
از این مساله عجالتا میگذریم گو اینکه مساله فوق العاده مهمی است و
بارها طرح شده و طرح خواهد شد و یک مساله مد روزی هم هست ، چون تکامل
علم را به این شکل به اصطلاح تفسیر میکند ، قهرا تکامل حقوق را هم به این
عنوان که نفس واقعیت حقوق تغییر میکند ، تفسیر میکند .
بحث اصلی ما درباره این بود که آنچه در اسلام وجود ندارد ، نسخ احکام و
تغییر به صورت نسخ است که بعد از پیغمبر ، هیچ قدرتی - حتی امام -
نمیتواند حکمی از احکام اسلام را نسخ کند ، ولی تغییر ، منحصر به نسخ
نیست ، تغییراتی هست که خود اسلام اجازه داده است .
نیازهای بشر دو گونه است : ثابت و متغیر در سیستم قانونگذاری اسلام
برای نیازهای ثابت ، قانون ثابت وضع شده و برای نیازهای متغیر ، قانون
متغیر ، ولی قانون متغیر ، قانونی است که [ اسلام ] آن را به یک قانون
ثابت وابسته کرده و آن قانون ثابت را به منزله روح این قانون متغیر
قرار داده که خود آن قانون ثابت این قانون متغیر را تغییر میدهد نه ما ،
تا بشود نسخ ، در واقع خود اسلام است که آن را عوض میکند .
مثالی عرض میکنم اصلی در اسلام است که میگوید : " « طلب العلم فریضة
علی کل مسلم » " [1] حال میخواهد " مسلمة " دنبالش باشد یا نباشد ،
چون این " مسلم " ، معنایش مرد مسلم نیست ، مسلم یعنی " مسلمان " [2] در اینجا سؤالی طرح میشود که آن
[1] [ حدیث نبوی ] .
[2] در زبان عربی صیغه مؤنث به زن اختصاص دارد و صیغه مذکر وقتی که
کنار صیغه >
نام کتاب : اسلام و مقتضیات زمان 2 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 77