نام کتاب : اسلام و مقتضیات زمان 2 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 22
است ؟ نه آیا حتما باید در متن اسلام استثنائی باشد ؟ استثنا هم لازم
نیست گفته آن واجب است و این حرام حال تکلیف من چیست ؟ میگوید اینجا
تو ببین از این دو که یکی حرام است و یکی واجب ، کدامیک مهمتر است ؟
این را استنباط کن ، اجتهاد کن ، ببین کدامیک از اینها از نظر من مهمتر
و بزرگتر است ؟ مهمتر را بگیر و کم اهمیت تر را رها کن در اینجا اگر
شما بگویید " چون لمس بدن نامحرم حرام است من دست نمیزنم " ، میگوید
خلاف شرع مرتکب شدی ، اینجا بر تو واجب بوده که این حرام را مرتکب
بشوی ، چون حرامی است که در مسیر یک واجب مهمتر قرار گرفته است مساله
باب تزاحم بسیاری از مشکلات را حل میکند ، یعنی اسلام قوانین خودش را
روی اصول و حیثیات و عناوین قرار داده نه روی افراد ، و [ گاهی ] عناوین
در یک جا با یکدیگر جمع میشوند و تزاحم پیدا میکنند ، و بعد هم خودش
این مطلب را گفته که " « اذا اجتمعت حرمتان طرحت الصغری للکبری » "
[1] یعنی وقتی که دو حرمت [2] ( دو احترام ) جمع شد ، باید کوچکتر
به خاطر بزرگتر رها شود از اینجا معلوم میشود که گاهی ممکن است تکلیف
مردم در دو زمان فرق بکند ، در یک زمان یک امر حرام باشد ، یا در یک
شرایط و در یک مکان یک امر حرام باشد ، همان چیز در زمان دیگر و در
شرایط دیگر حلال و گاهی واجب باشد ، برای اینکه در آن زمان که حرام بود ،
حکم اولی اش این بود که حرام است ، در زمان دیگر و در شرایط دیگر حلال
یا واجب شد ، برای این که در این زمان با امور دیگری مواجه شده که آن
امور از نظر اسلام اهمیت بیشتری دارند مجتهد زمان
[1] حدیثی است از پیغمبر اکرم .
[2] " حرمت " در اینجا یعنی احترام که شامل واجب و حرام هر دو
میشود .
نام کتاب : اسلام و مقتضیات زمان 2 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 22