responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 47  صفحه : 5
 گزارشى از نشست شبيه سازى با حضور مرحوم دكتر كاظمى
(رئيس سابق پژوهشكده رويان)

اشاره

پژوهشكده فقه و حقوق در راستاى اهداف و وظايف سازمانى خود پاره اى از پروژه هاى ساليانه و مصوب خويش را در قالب نشست و با دعوت از اساتيد و صاحب نظران حوزه و دانشگاه به سامان مى رساند. برگزارى نشست ها از اين جهت مورد اهتمام پژوهشكده است كه ضمن روشن كردن ماهيت موضوعات نوپيدا, به ترسيم و تبيين چالش هاى فراروى فقه مى انجامد. اين پژوهشكده در يك سال اخير نشست هايى از جمله: (موضوع شناسى تجارت الكترونيك) و (جرايم اينترنتى: موضوع شناسى و چالش هاى فقهى حقوقى آن) را برگزار نمود كه مورد استقبال فضلا و انديشمندان قرار گرفت. در تداوم اين نشست ها در هشتم دى ماه سال 1384 با توجه به اهميت يافتن بحث شبيه سازى انسانى, پژوهشكده با دعوت از رئيس محترم پژوهشكده رويان مرحوم دكتر كاظمى و همكارانشان اقدام به برگزارى نشستى با عنوان (شبيه سازى انسانى: موضوع شناسى, چالش هاى فقهى حقوقى) در سالن همايش هاى پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى نمود كه بازتاب خبرى درخورتوجهى در رسانه هاى جمعى, مطبوعات و سايت هاى متعدد اينترنتى داشت. از آن جا كه انعكاس كامل نشست حجم زيادى را به خود اختصاص مى دهد و با محدوديت فضاى نشريه سازگارى ندارد, و از طرفى ديگر سخنان دبير محترم همايش جناب آقاى دكتر اسلامى و نيز مباحث مسئول محترم پژوهشكده حجت الاسلام والمسلمين جناب آقاى مبلغى در بخش هاى ديگر نشريه آمده است, ضمن پوزش از اين دو بزرگوار گزارش نشست را به توضيحات و پاسخ هاى مرحوم دكتر كاظمى1 به برخى پرسش ها اختصاص مى دهيم. نشريه فقه لازم مى داند از مدير محترم (دفتر پژوهش پژوهشكده حجت الاسلام جناب آقاى على شفيعى كه در آماده سازى و پيگيرى انتشار اين نشست مساعدت لازم را داشته, سپاسگزارى نمايد.
در اين نشست ابتدا دبير علمى, حجت الاسلام دكتر سيد حسن اسلامى, به ارائه گزارشى از فرآيند شبيه سازى پرداخت و آن را يكى از جدى ترين و جديدترين مباحث حوزه مهندسى ژنتيك دانست.
در ادامه, مرحوم دكتر كاظمى آشتيانى, رئيس فقيد پژوهشكده رويان, با تشكر از دست اندركاران نشست, به تبيين موضوع شناسى شبيه سازى پرداخت. وى آشنايى با چگونگى و كيفيت لقاح طبيعى و نيز شبيه سازى را براى پژوهشگران ضرورى دانست; زيرا بدون اشراف به بحث سلول هاى بنيادى به خصوص جنينى,نه مى توان به تبيين مسائل اخلاقى و فقهى همانندسازى پرداخت و نه مى توان درباره مضرات و منافع آن قضاوت درستى داشت. آنچه در پى مى آيد ,مشروح سخنان ايشان در اين زمينه است:

محتواى ژنتيكى پستانداران

(نكته اى كه بايد دقت كنيد, اين است كه محتواى ژنتيكى سلول هاى مجموعه انسان ها و اساساً پستانداران را كروموزوم هايى تشكيل مى دهند كه نيمى از آن يعنى 23تاى آن از تخمك و نيمى ديگر از اسپرم كه سلول جنسى نر است, به وجود مى آيد و در نهايت انسان يك موجود 46كروموزومى مى شود. مابقى سلول هاى بدن ما در هر نقطه اى از بدن, 46 كروموزومى اند و تنها سلول هاى جنسى ما هستند كه نيمى از محتواى ژنتيكى ما را دارند و تركيب آنها در نهايت يك موجود 46كروموزومى را مى سازد. با تلقيح شدن اينها, شما چيزى شبيه به هشت انگليسى (8) را مى بينيد كه نشان دهنده لقاح است و يك پيش هسته مادرى و يك پيش هسته پدرى دارد. اين نشان مى دهد كه اسپرم نفوذ كرده و لقاح صورت گرفته. بعد از مرحله پيش هسته, تقسيم سلولى صورت مى گيرد: دو سلول, چهار سلول و بيشتر. اين تكثير سلول ها ادامه دارد تا اين كه به مرحله blastoosis مى رسد. در روزهاى پنجم و ششم دوران جنينى, هنوز اين جنين در داخل رحم لانه گزين نشده است و در حال عبور از لوله فالو است كه اين لوله بعد از تخمدان قرار دارد. مجموعه اى به نام توده درونى سلول يا insert bus است بعد از آن جنين لايه اطرافش را مى شكافد ـ كه در اصطلاح مى گوييم حچ مى كند ـ و در روز ششم و يا هفتم براى لانه گزينى در داخل رحم آماده مى شود و بعد اين مسير را طى مى كند و در رحم لانه گزين مى شود. اين يك لقاح طبيعى است).

چيستى سلول هاى بنيادى

(بايد اشاره اى هم به سلول هاى بنيادى بكنم كه بعد از ژنوم انسانى و نقشه ژنتيكى انسان, بزرگ ترين تحول و انقلاب دوم در پزشكى است و درمان را در آينده اى نزديك متحول خواهد كرد. اين سلول ها, سلول هاى پايه و بنيادى هستند كه دو ويژگى دارند: تكثير نامحدود; يعنى منابع لايزالى هستند كه نامحدود تكثير مى شوند و ويژگى هاى ژنتيكى آنها تغيير نمى كند و توان تمايز و تبديل شدن به انواع سلول هاى مختلف را دارند; يعنى مجموعه اى هستند از قوا و قوه كه استعداد فعليت يافتن به سلول هاى مختلف بدن مثل سلول هاى عضلانى قلب, سلول هاى مولّد انسولين, عصب و غير اينها را دارند).

خاستگاه سلول هاى بنيادى

(سلول هاى بنيادى سه منشأ دارند: [1]. سلول هاى بنيادى جنينى كه از جنين گرفته مى شوند; [2]. سلول هاى بزرگسالى; [3]. سلول هاى بند ناف.
سلول هاى بزرگسالى همان ها هستند كه الآن در بدن همه ما وجود دارند. سلول هاى بند ناف را در جفت و در بدو تولد مى توانيم ببينيم. سلول هاى جنينى را هم بايد از همين جنين بگيريم. سلول بزرگسالى را كه از مغز استخوان مى گيرند, به سلول هاى كبدى, سلول هاى عصب و انواع سلول هاى ديگر مى توان تبديل كرد; بدين گونه كه از مغز استخوان خونى را مى گيرند كه به همه اينها مى شود تمايز داد. از اين روش براى درمان سكته مى توان بهره گرفت. اين خون را در موشى كه در قلب آن سكته ايجاد كرده بودند, تزريق كردند و ديدند اين سلول ها توان تمايز به سلول قلبى را دارند و مى توانند ضايعه سكته را ترميم كنند. بند نافِ فرزندى كه متولد مى شود, سرشار از سلول هايى است كه اگر ذخيره بشود, مى توان از اين سلول ها در آينده در درمان بيمارى ها و عوارضى كه اين بچه دچار شده, استفاده كرد. سلول هاى خونى را ذخيره مى كنند تا اين بچه به عنوان مثال اگر ده يا پانزده سال بعد سرطان گرفت, با همين سلول ها او را درمان كنند. سلول هاى بنيادى بند ناف مى توانند به انواع سلول ها تمايز پيدا كنند.
سلول هاى بنيادى جنينى هم توانايى عضوسازى را دارند. اين سلول ها وقتى در روزهاى ششم و هفتم, به مرحله لانه گزينى در رحم مى رسند, اين توانايى را دارند كه قلب, ريه و همه اندام هاى شما را بسازند. اين سلول ها سه لايه مى شوند كه ectodern هركدام مشتقات خودشان را دارند; مثلاً لايه بالايى كه ectodern است, اعصاب و پوست و لايه داخلى mesodern, قلب و عضلات و… را مى سازند. دانشمندان گفته اند اين سلول ها بالقوه توان تمايز به همه سلول ها را دارند. اگر اين سلول ها را در مرحله رشد و قوه و قوا نگه داريم و نگذاريم تمايز پيدا كنند, بعدها ما خودمان طبق ميلمان مى توانيم اينها را تمايز بدهيم به سوى سلول هاى قلبى يا سلول هاى عصبى و…. دانشمندان از اينها مجموعه يا كلونى ها و توده هاى سلولى را ساختند كه توان تمايز به همه سلول ها را دارند. اين كار براى اولين بار در سال 1998 در امريكا شد و در سال 1382 ما در پژوهشكده رويان اولين رده سلولى بنيادى جنينى انسان را توليد و ثبت كرديم. اين سلول ها كشت داده مى شوند و به سلول هاى مختلف مثل سلول هاى عصبى, استخوان يا سلول هاى پاندراس تبديل مى شوند).

چيستى و تاريخچه كلونين

دكتر كاظمى آشتيانى, سپس در ادامه سخنان خود مفهوم و پيشينه (كلونين) را چنين تشريح مى كند:
(وارد بحث كلونين مى شويم. كلونين چيست؟ مفهوم لغوى (كلون) يا (كلونيا) قلمه زدن است. در اصل لغت يونانى و بعد هم در لاتين به معناى قلمه زدن آمده است, اما آنچه مدنظر ماست, كپى بردارى و نسخه بردارى از يك انسان است و يا به عبارتى, توليد مثل غيرجنسى است; يعنى توليدمثلى مغاير با آنچه كه به طور طبيعى اتفاق مى افتد. اين يك توليد مثل غير نرمال و غيرطبيعى و غيرجنسى است.
در صد سال اخير و حتى قبل از آن, در تخيل انسان همانندسازى و ساختن انسان مشابه يكديگر و توليد مثل غيرجنسى را مى توانيد ببينيد و در نوشته هاى كسانى همچون ابن طفيل و متأخرانى كه از سال 1928 به اين سو بوده اند, به اين موضوع اشاره شده است.
در سال 1962 براى اولين بار, بيجين گرانر شبيه سازى را به نتيجه رساند و يك قورباغه كامل را به صورت غيرجنسى كلون كرد. البته در گونه هايى از موجودات, به طور طبيعى, توليدمثل غيرجنسى صورت مى گيرد و تكثير مى شوند. جنس ماده بعضى از مارمولك ها به طور طبيعى شروع به تقسيم شدن مى كند و يك موجود جديد مى سازد كه آنها همه نسلشان ماده است; اما در كلونينگ مى توانيد جنس مخالف را هم توليد كنيد.
در مورد كلون پستانداران, اولين بار در فوريه سال 1997 آقاى يان ويلموت در ادين بروى اسكاتلند رسماً اعلام كرد كه توانسته است گوسفندى را همانند سازى كند; يعنى گوسفندى كپى گوسفند ديگر بود كه آن را هم (دالى) ناميدند. اين عمل سروصداى زيادى در دنيا ايجاد كرد.
آقاى ويلموت را من ديده ام. ايشان به هيچ وجه با همانند سازى انسانى موافق نيست. در ايتاليا در پايان كنفرانس, ايشان يك گله گوسفند نشان داد و گفت: من دلم مى خواهد كه يك گله گوسفند داشته باشم كه همه آنها از نظر ژنتيكى يك جور و عين هم باشند).

فرايند همانند سازى

(سؤال اين جا است كه آيا در فرآيند همانند سازى, تمام محتواى ژنتيكى با فرد كلون شده و همانندسازى شده, يكى است؟
براى جواب ابتدا بايد دانست كه فرايند همانند سازى چيست؟ و چگونه مى شود به نسل مرد بى نياز شد و توليدمثل را ادامه داد؟ براى توضيح اين فرايند بايد ابتدا بگويم براى اولين بار آقاى ويلموت چه كرد. شنيدن اين مطالب الآن راحت است, اما اين فكر و اين كه كسى از نظر بيولوژيك به اين مرحله برسد, كار عجيبى است.
آقاى ويلموت اولين كارى كه كرد, اين بود كه از سلول هاى سينه و پستان گوسفند يك سلول سوماتيك (غيرجنسى) را گرفت و به جاى هسته تخمك گذاشت. همانند سازى بسترى مى خواهد; يعنى به يك تخمك به عنوان يك منبع مغذى و نگهدارنده و به تعبيرى يك رحم اجاره اى نياز است; اما نمى خواهيد اين توليد مثل جنسى باشد. لذا بايد محتواى ژنتيكى يا هسته اين تخمك را از آن خارج كند. با خارج ساختن هسته, ديگر هيچ عامل ژنتيكى در آن تخمك نمى ماند, الاّ يك بخشى كه توضيح خواهم داد, ولى در ساختار ژنتيكى آن نقشى ندارد. هسته اى كه دوباره مى گذارد يك هسته كامل, يك سلول سينه است كه براى يك نفر است و از يك پدرمادر هم نيامده است. تخمكى را كه در داخل آن يك سلول غيرجنسى گذاشته اند, فعال مى كنند تا به صورت غيرجنسى شروع كند به تقسيم كردن. آقاى ويلموت اين كار را انجام داده; يعنى اين تخمك را كه درون آن يك سلول جنسى بود, تخليه كرد و يك سلول كامل در درون آن نهاد, و شروع به فعال كردن كرد. سلول شروع كرد به تقسيم شدن و دو سلول, سپس چهار سلول و بيشتر شد. در اين مرحله كه ما مى گوييم compact مى شود, جنين فشرده مى شود. او اين را منتقل كرد به رحم يك گوسفند ديگر; مهم نيست كدام گوسفند. ما فقط مى دانيم كه همه محتواى ژنتيكى مربوط به آن گوسفندى بود كه آن سلول را از سينه آن گرفته بودند و مى توانستند از گوشش بگيرند. اين سلول به دوران جنينى برمى گردد و شروع به تكثير شدن مى كند. البته اين كار سختى است و آقاى ويلموت ـ آن طورى كه در مقالات نوشته اند ـ 277 بار اين عمل را انجام داد; يعنى سلول را گرفت, تخمك را تخليه كرد, سپس هسته يك سلول غير جنسى را به داخل تخمك تزريق كرد و آن را فعال ساخت. دوران باردارى و آبستنى گوسفند پنج ماه است. پس از اين كه او جنين را منتقل كرد, در روز صد و چهل و هفتم گوسفند را سزارين كرد و دالى متولد شد).

فايده كلونينگ

(كلونينگ به چه درد مى خورد؟ براى پى بردن به فوايد آن, مثالى را در مورد دام به صورت مختصر توضيح مى دهم. در حيوانات با دستكارى ژنتيكى مى توانيد موجوداتى را توليد بكنيد كه فرآورده هاى بيولوژيك در شير آنها باشد; مثلاً ژن توليد انسولين انسانى را در يك گوسفند القا كنيد و بعد گوسفندى را توليد كنيد كه در شير آن انسولين باشد. در آمريكا يك بز را با آلبومين انسانى توليد كرده اند.
براى نگهدارى چنين حيوانى كه هزينه دارد, نياز داريد كه همانندسازى كنيد. با توليد سلول هاى جنسى نمى شود; چون به اين صورت كروموزومش را از كسى ديگر مى گيرد. اين موجود براى اين كه همين طور خالص بماند, بايد عيناً تكثير بشود, يعنى به كلونينگ نياز است; چون اگر آنها را بگذاريد كه به طور طبيعى و بعد از نزديكى بچه دار بشوند, قطعاً نصف كروموزوم هايشان را از دست مى دهند و ناخالص مى شوند. كلونينگ دو نوع است: يكى كلونينگ توليدمثلى است; يعنى وقتى كه جنين را تشكيل داديد, در همان مرحله اى كه جنين داراى حفره و توده است, آن را به رحمى منتقل كنيد و اجازه بدهيد تا موجودى خلق و متولد بشود كه عين اوّلى است. مردم دنيا ـ اعم از يهودى, مسلمان, مسيحى ـ به طور قطع با اين نوع توليدمثل در مورد انسان, مخالف هستند و هيچ اختلاف نظرى هم نيست و در كميته عمومى مجمع سازمان ملل متحد هم رد شد).

كلونينگ درمانى (therapeutic cloning)

( اما نوع ديگر, به نام كلونينگ درمانى است. در اين نوع, پس از تشكيل جنين و تقسيم سلول, آن را ديگر به يك رحم منتقل نمى كنند تا نوزادى متولد شود; بلكه از اين, سلول بنيادى جنينى توليد مى كنند. در حقيقت با اين كار آدم درست نمى كنيم; بلكه يك مجموعه سلول درست مى كنيم كه توان و قدرت تمايز به انواع سلول ها را دارند. در واقع, ما در محيط آزمايشگاه براى انسان قطعات يدكى توليد مى كنيم, نه يك انسان.
حُسن اين كار چيست؟ حسن آن اين است كه اگر ضايعه قلبى من را با سلول بنيادى فرد ديگرى درمان كنند, بدن من به دليل اين كه از نظر ايمنى هماهنگى ندارد, آن پيوند و سلول را دفع مى كند. لذا سلول خود فرد را كلون مى كنند, در اين صورت جنين تشكيل شده را به رحم منتقل نمى كنند, بلكه از آن سلول بنيادى مى سازند تا از اين سلول ها براى درمان همان شخصى استفاده كنند. اين كلونينگ درمانى است.
دانشمندان براى رفع نگرانى ها در مورد ملازم بودن پيشرفت هاى كلونينگ درمانى با از بين رفتن جنين ها, سلول هاى بنيادى انسان را در تخمك خرگوش كلون كردند و ديدند كه اين سلول ها ديگر به انسان تبديل نمى شوند و قوا و قوه انسانيت و تولد را هم ندارد و اين تنها سلول هاى يدكى را توليد مى كند. با اين پيشرفت خيلى از محدوديت ها و چالش هاى اخلاقى و حقوقى هم حل مى شود).

كلونينگ در ايران

(در ايران هم, فقط در حيوانات با اجازه از مراجع عظام و به خصوص رهبر معظم انقلاب اسلامى, همانندسازى را در پژوهشكده رويان شروع كرديم و به فضل الهى تا مرحله تشكيل جنين و انتقال به رحم گوسفند و گاو با موفقيت انجام گرفته است.
اميدوارم كه ان شاءاللّه در آينده اى نه چندان دور شاهد تولد حيوانات همانندسازى شده در ايران باشيم. اين پيشرفت علمى در پاره اى خبرگزارى ها و مطبوعات دنيا و از جمله در 120 روزنامه امريكايى انعكاس يافت و آن را با فنّاورى هسته اى ايران مقايسه كردند).

پرسش ها و پاسخ ها

پايان بخش نشست, پاسخ به سؤالاتى بود كه پاره اى از آنها ارتباط مستقيم با مباحث مطرح شده داشت و در ذيل آنها را ذكر مى كنيم.

آيا در موجودات شبيه سازى شده, اثر انگشت ها هم كاملاً شبيه هم هستند؟

دكتر كاظمى: اگر بخواهيم نسبت افراد را مشخص كنيم, پاسخ مثبت است, ولى اين نكته را بايد توضيح دهم كه كلونينگ به طور طبيعى صورت گرفته است. در تاريخ بشر دوقلوهاى همسان كلون شده اند; يعنى از يك جنين تشكيل مى شود, غير از دوقلوهايى كه شكل هم نيستند و جنس هايشان با هم فرق دارد. اين مورد مد نظر ما نيست كه در رحم زن به جاى يك تخمك, دو تخمك رها شود كه در نتيجه, دو جنين تشكيل مى گردد. اما دوقلوهاى همسان و هم زايگوت كه از يك زايگوت هستند, كلون شده اند, و يكى از روش هاى كلونينگ همان است كه شما يك جنين را برداريد و دو قسمت كنيد. لذا نسبت فرد كلون شده با موجود كلون شده, مثل دو تا دو قلوست; منتها چهل سال تأخير دارند و نه پدر هست و نه مادر و نه خودش. آنها دوقلوى همزادى اند كه با تأخير متولد شده اند. به فرض, اگر يكى از آنها را منجمد مى كرديم,يكى مى شد پانزده ساله و ديگرى را بايد منتقل مى كرديم, تا متولد بشود. اين كلون است. لذا از نظر نسبت خيلى شباهت ها را هم خود خداوند در دوقلوهاى همسان انجام داده است و مصداق تغيير در خلق خدا نمى تواند باشد. اينها از نظر ژنتيكى مثل هم هستند; چون ما تمام محتواى ژنتيكى در هسته را بيرون كشيده ايم, اما تفاوت هايى هم ممكن است باشد.

آيا افراد شبيه سازى شده, در D.N.A. هم شبيه هم اند؟ اين بحث از آن جهت مهم است كه امروزه جرايم افراد از طريق D.N.A شناسايى مى شود. اگر پاسخ اين سؤال, مثبت باشد, آن گاه مى توان اشكال كرد كه ممكن است در بلخ كسى جنايت كند, اما در شوشتر فرد ديگرى كه D.N.A. او شبيه اوست, مجازات شود.

دكتر كاظمى: اصلاً اينها فقط در D.N.A شبيه به هم هستند; يعنى اساساً بحث, بحث D.N.A است. اينها از نظر D.N.A صددرصد شبيه هم هستند.

آيا اگر افرادى مانند هيتلر يا گاندى شبيه سازى شوند, نحوه تأثير پذيرى آنها از عوامل بيرونى محيطى يكى است؟ به عبارت ديگر, آيا هردو هيتلر خلق وخوى يكسانى دارند؟

دكتر كاظمى: پاسخ در سؤال نهفته است. در شكل گيرى شخصيت انسان, مثلث ژن و تربيت و محيط تأثير به سزايى دارند. اگر آنها در محيط متفاوت, با تربيت متفاوت و حتى با ژن يكسان با گاندى و هيتلر باشند, يكى نخواهند شد. ما نمى توانيم نقش محيط و تربيت را در شكل گيرى انسان نفى كنيم.

شما كه بشر شبيه سازى شده را هنوز توليد نكرده ايد, چگونه به طور قطعى ادعا مى كنيد كه از جهت خلق وخوى با هم متفاوت اند؟

دكتر كاظمى: درست است كه توليد نشده است, ولى آنچه تا كنون در مورد گوسفند شبيه سازى شده به دست مى آيد, اين است كه تفاوت خلق وخو وجود دارد. ويلموت وقتى چهار گوسفند را از هسته سلولى به وجود آورد, با اين كه صفات ژنتيكى شان شبيه هم بود, اما به لحاظ خلق وخو با هم متفاوت بودند.

 آيا اين انسان توليدى از همه جهات زيست محيطى, شبيه به آن انسان اصلى است؟ آيا بيمارى و درمان اين انسان جديد هم تصور مى شود؟

دكتر كاظمى: نمى دانم معناى زيست محيطى چيست. فكر مى كنم كلمه ديگر مد نظر بوده است و شايد منظور, بيولوژيك زيستى است. درباره بيمارى آنچه تاكنون مطالعات نشان داده است, اين است كه موجودات همانند سازى شده در معرض بيمارى هاى بيشترى هستند. در حيوانات, بيمارى هاى كليوى, تنفسى و قلبى گزارش شده است و ميزان ابتلا به بيمارى ها و ناهنجارى هاى فيزيكى و ظاهرى به مراتب از اصلشان شايع تر و بيشتر است.

تأثيرات انرژى حياتى را در فرد شبيه سازى شده, توضيح دهيد.

دكتر كاظمى: گاه مقصود از انرژى به معناى وسيع و فلسفى آن است; ولى انرژى مورد نظر ما يعنى نيروى لازم براى انجام حركات سلول. بحث انرژى درمانى هم مورد نظر ما نيست. اين كه ما مى گوييم, يعنى سوخت و ساز سلولى از طريق يك تجزيه شيميايى كه از طريق ميكروكندرى انجام مى شود.

آيا مى توان از اين راه انسان هاى فاقد عطوفت و فاقد خشم به وجود آورد؟

دكتر كاظمى: اينها باز مسائل غير جسمى است. اين جا اتفاقاتى كه مى افتد, صرفاً مربوط به ژنتيك است. من نمى دانم: (لاأدرى نصف العلم).

شبيه سازى انسانى در ايران در چه وضعيتى است؟ و پيشرفت هاى حاصل شده, چيست؟

دكتر كاظمى : شبيه سازى درمانى در مورد انسان محل اشكال است و در دنيا هيچ كس مدعى اين كار نشده است, الاّ دو نفر. يكى دانشمندى كره اى به نام آقاى دكتر هووانگ است. ايشان مدعى بود كه يازده رده سلول هاى بنيادى از جنين هاى كلون شده ساخته است. البته اين خبر بعد تكذيب شد. (اگر تكذيبش هم دروغ نباشد). كس ديگرى هم از (ويلموت) (اولين شبيه ساز) و كنگره اسكاتلند مجوز گرفته تا همانند سازى را صرفاً براى درمان بيمارى هاى عصبى و عضلانى انجام بدهد و هنوز گزارشى از كارهايش نيامده, ولى مجوز اين كار را از نظر قانونى از پارلمان گرفته است.
ما در ايران هنوز استفتا و طرح موضوع كلونينگ درمانى را براى مراجع مختلف و فقها انجام نداده ايم. لذا تا اين كار به خوبى جا نيفتد و موضوع به خوبى براى فقها مطرح نشود و ما تكليفمان را از فتواى آنها استخراج نكنيم, قطعاً در ايران هم اين كار صورت نخواهد گرفت.

پي نوشت ها:
1 . مجله فقه فقدان اين انديشمند مبتكر و فرزانه را به خانواده محترم, همكاران پر تلاش ايشان و جامعه پزشكى تسليت مى گويد و براى آن عزيز از خداوند متعال علّو درجات آرزومند است.

نام کتاب : فقه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 47  صفحه : 5
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست