responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 46  صفحه : 6
 شبيه سازى از نگاه آيت اللّه سيد محمدحسين فضل اللّه

پس از طرح اخبار شبيه سازى و پرسش از حكم شرعى آن, آيت الله سيد محمدحسين فضل الله مرجع شيعى لبنانى در اقدامى كه تا آن زمان ميان علماى همه اديان و مذاهب بى سابقه بود, آن را به لحاظ شرعى, جايز شمرد; هرچند پاره اى از لوازم و پيامدهاى اخلاقى, حقوقى و فقهى آن را شايسته مطالعه و بررسى دانست. بلافاصله مرحوم شيخ محمد مهدى شمس الدين با توجه به نظر ايشان, و در مخالفت با آن سه دليل براى حرمت شبيه سازى ارائه كرد. پس از آن آقاى فضل الله در گفت وگويى كه در ادامه از نظر خوانندگان محترم مى گذرد, به تكرار نظر خود و ذكر ادله مرحوم شمس الدين و ردّ آنها پرداخت[1]

نظر حضرت عالى درباره شبيه سازى چيست؟ همچنين دربارٌه واكنش هاى موافق و نيز واكنش هاى مخالفى كه اين عمل را شيطانى و دخالت در كار خداوند سبحان مى داند, چه نظرى داريد؟

به نظر ما اين اختراع, دخالت در كار خداوند نيست. زيرا كسانى كه اقدام به اين كار مى كنند, راز آفرينش الهى را در عمل زاد و ولد به گونه اى كشف كرده اند كه راه به قوانين الهى مى برد. اين تجربه, قانون و سنت جديدى نيافريده است, بلكه برخى اسرار جسم انسان را كشف كرده و توانسته است آن را نسخه دوم انسان و حيوان بشناسد.
اين مسئله هيچ ضديتى با مبانى فكر دينى و عقيده دينى ندارد; زيرا انسان را در كنار خداوند بر كرسى خالقيت نمى نشاند, بلكه انسان با اين روش به قوانين الهى در جهت قوانين دست مى يابد.
اما نتايج ايجابى و سلبى اين اقدام, نيازمند مطالعه و بررسى اخلاقى و حقوقى است; زيرا براساس اين روش امكان فراوانى براى به وجود آمدن انسانى وجود دارد كه فقط مادر دارد و فاقد پدر است. در آن صورت به لحاظ شرعى و اخلاقى و حقوقى مسائلى وجود دارد كه قابل طرح است و بايد بدان ها پاسخ گفته شود. طبيعى است كه در اين امور نمى توان حكمى مستقيم و فراگير صادر كرد, بلكه بايد مطالعات فقهى و اخلاقى و حقوقى را در اين موضوع پيگيرى كرد. ما به علم ايمان داريم; زيرا علم, اسرار آفرينش را براى ما آشكار مى كند. زمانى كه اسرار هستى را كشف كرديم, راز عظمت خدا را درخواهيم يافت. اما مشكل اين جا است كه علم گاهى جهتى مخالف با مصلحت انسان مى يابد و گاه موافق با مصلحت انسان.
مسئله اين است كه انسان چگونه مى تواند از اكتشافات در جهت سازندگى و نه ويران گرى بهره گيرد. جالب است كه كسى2 در نقد نظر ما نسبت به مسئله شبيه سازى, بر ما خرده گرفته است كه ما گفته ايم: (اسلام با علم هماهنگ است و اين هم علم است). اما اين نقدِ غيرمنصفانه و دور از مسئوليت شناسى و امانتدارى, گويا از آن رو بوده كه وى اين مطلب را از اطرافيانش شنيده و زحمت خواندن نظر ما را بر خود هموار نكرده است. نظر ما درباره شبيه سازى اين بود كه اكتشافات علمى با انديشه و عقيده دينى كه تنها خدا را خالق هستى مى داند, منافات ندارد. درباره حكم شرعى شبيه سازى هم با توجه به نتايج مثبت و منفى آن سخن گفتيم.
اما ايشان, شبيه سازى انسانى را به چند دليل حرام مى داند. دليل اول وى اين است كه ما انسان ها, مالك بدن خود و بدن ديگران نيستيم, مگر اين كه دليلى داشته باشيم و عمل شبيه سازى هم از جهت صلاح و فساد بنابر عناوين ثانويه هيچ دليلى ندارد. در ردّ اين استدلال مى گوييم كه اصل اولى مباح بودن اين عمل به اقتضاى حكم عقل به قبح عقاب بلابيان و حكم شارع به برائت شرعى است. از اين رو, فقها براى تحريم اين عمل به دنبال استدلال به حرمت زيان رسانيِ قابل توجه به ديگران ـ به گونه اى كه به هلاكت و يا شبه هلاكت ديگران بينجامد ـ هستند و توجهشان به آيه (ولا تلقوا بايديكم الى التهلكه; و با دست خود, خودتان را به هلاكت ميفكنيد) است. اينان در حكم به حرمت شرعى اين عمل به ارتكاز شرعى استناد و استدلال مى كنند, دليل دومى كه وى بر حرمت شبيه سازى بدان استناد, مى كند اين آيه است: (ولآمرنّهم فليبتّكنّ آذان الانعام ولآمرنّهم فليغيّرنّ خلق الله; و آنان را وادار خواهم كرد تا گوش هاى دام ها را بشكافند و وادارشان مى كنم تا آفريده خدا را دگرگون سازند). شبيه سازى هم نوعى دگرگونى آفرينش الهى است; زيرا شبكه روابطى را پديد مى آورد كه با شيوه معمول هيچ يك از اديان و از جمله اسلام در تكوين خانواده هماهنگى ندارد. پاسخ ما به اين استدلال آن است كه تعبير (دگرگونى آفرينش خدا) مختص انسان نيست; بلكه همه هستى را شامل مى شود و اگر بخواهيم به اطلاق آن عمل كنيم, لازمه اش اين است كه اِعمال تغيير و دگرگونى در تمام موجودات هستى و وضعيت هاى طبيعى جهان را حرام بدانيم; در حالى كه كسى به اين تلازم, ملتزم نيست; چرا كه در آن صورت تخصيص اكثر پيش مى آيد. از اين رو است كه بسيارى از فقها استدلال به آيه ياد شده را براى تحريم تراشيدن ريش, باطل شمرده اند. پس ناچار بايد تفسيرى را كه در روايات متعدد آمده است, بپذيريم كه مراد از آفريده الهى, دين خدا يا اوامر الهى است.
پاسخ دومى كه به اين استدلال مى دهيم, اين است كه شبيه سازى, دگرگون سازى آفرينش الهى ـ به معناى عام آن ـ نيست; بلكه استفاده از نوعى آفرينش الهى از رهگذر اكتشاف راز جسم انسان در نظام سلول ها است كه آن را هماهنگ با آفرينش الهى نشان مى دهد; زيرا دگرگونى به معناى دخل و تصرف در جسم به وسيله تغيير دادن وضعيتى است كه خداوند انسان را بدان گونه آفريده است; مانند اخته كردن انسان و مانند آن. اما گرفتن سلولى از مكانى مشخص و بارورسازى ژنتيك آن و قرار دادن آن در رحم, به معناى دگرگونى آفرينش الهى نيست; بلكه استفاده از نظام موجود در آفريده خدا است و درست همانند تلقيح و بارورى در خارج از رحم و توليد بچه هاى آزمايشگاهى است.
دليل سومى كه اين شخص براى حرمت شبيه سازى ذكر مى كند, آيه اى است كه مى گويد: (فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه; آنها از آن دو [فرشته] چيزهايى مى آموختند كه به وسيله آن ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند).
وى از اين آيه چنين برداشت مى كند كه تغيير شكل دادن به خانواده, عملى نامشروع و حرام است. پاسخ اين استدلال آن است كه ظاهر آيه, جدايى افكندن ميان زن و مرد را به صورت عملى و واقعى و به گونه اى كه منجر به فروپاشى خانواده و زندگى زناشويى شود, دلالت دارد, ولى شبيه سازى ربطى به فروپاشى خانواده ندارد. بنابراين استدلال وى نه به لحاظ ظهور آيه و نه حتى اشارات آن, هيچ مبنايى ندارد.

پي نوشت :
1 . فقه الحيات, مؤسسه عارف للمطبوعات, قم, 1419ق/ 180 ـ 182 .
2 . شيخ مهدى شمس الدين.

نام کتاب : فقه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 46  صفحه : 6
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست