responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 45  صفحه : 8
 گام هاى مبارك در مرجع نگارى هاى دانش اصول فقه
سيد مصطفى مطبعه چى اصفهانى

از جمله ويژگى هاى برجسته و شايان توجهى كه در كارنامه جنبش علمى جهان اسلام در چند دهه اخير به چشم مى خورد, اهتمام مبارك به عرضه و ارائه كتاب شناسى ها, مأخذشناسى ها, مقاله نامه ها و در يك كلام (مرجع نگارى) علمى است كه متناسب با ضوابط علمى پذيرفته شده در مراكز تحقيقاتى, به جامعه علمى تقديم شده است.
سهم عمده اين كوشش ها به بخش عربى جهان اسلام متعلق است و سابقه چنين اهتمامى از آن جا ناشى مى شود كه پاره اى از فرهيختگان و نويسندگان جنبش سياسى ـ اسلامى كه در حوزه فكرى و فرهنگى جنبش (بيدارى اسلامى) پس از جنگ دوم جهانى, به آگاهى بخشى و غنا بخشيدن به ادبيات اسلام سياسى مشغول بودند, پس از برخورد و چالش با رقيب قدرتمند و تازه نفس ـ يعنى جريان فكرى چپ ـ كه مجهز به نظريه هاى علمى نيز بود, به نيكى دريافتند كه از اين پس نمى توان به طرح و توضيح و تشريح كليات بسنده نمود; چرا كه در مقابل آنان رقيبى قرار داشت كه با استفاده از آخرين دستاوردها و روش هاى علمى, تبليغى و مخاطب شناسى, به سرعت سنگرهاى دانشگاهى, آموزشى, عموم باسوادان و ديگر قشرهاى اجتماعى را تسخير مى نمود. از اين رو, اسلامگرايان بر آن شدند تا با آشنايى با روش ها و موضوعات جديد و عمق بخشيدن به مباحث و مسائلى كه عرضه مى نمودند, ادبيات جديدى را كه متناسب با مقتضيات زمان بود, پديد آورند. از جمله موضوعاتى كه لازم بود به آن توجه كنند, اهتمام به روش شناسى و كارهاى مرجع نگارى بود.

اولين پيشگام

در اين جا لازم است يادآور شويم كه فضلِ پيشگامى در اين زمينه, به استاد محى الدين عطيّه باز مى گردد كه شايد بتوان به وى لقب (شيخ المفهرسين الاسلاميين) داد. وى از دهه هفتاد ميلادى به اين مهم همت گمارد و به تدريج با تأسيس مجله (المسلم المعاصر) توجه و لزوم عنايت به روش و مرجع شناسى و مرجع نگارى را وارد ادبيات پژوهشگران و محققان اسلامى نمود. تولد, رشد و سير تطوّر آشنايى نويسندگان و محققان حوزه ادبيات بيدارى اسلامى, با روش ها و ابزارهاى جديد, خود بحثى است مفصل كه تشريح آن, حال و مقال ديگرى مى طلبد.
به هر حال, اين حركت مبارك ادامه يافت و در ادامه همين خط مشى, مجله (الكشاف الاسلامى) در قبرس منتشر شد و تا 24 شماره ادامه يافت و به دنبال آن مجله (الفهرست) در بيروت و مجله (الحصار الثقافى) در قاهره به اين روند عمق و فربهى بخشيدند و ثمره چنين تلاش هايى به تدريج در دهه نود ميلادى ظاهر گرديد. اين شجره مبارك همچنان به ثمربخشى و راه گشايى ادامه مى دهد و كثرت و قوّت آثار و تأليفاتى كه همگى در رده كليات بخش مرجع نگارى قرار مى گيرند, نشانگر اين امر است.
از جمله اين آثار مى توان به اثرى با مشخصات كتاب شناسى ذيل اشاره نمود:
(الدليل الجامع الى كتب اصول الفقه المطبوعة باللغة العربية), الفتره مابين 1258ـ1422هـ/ 1842ـ2002م, شامل شاهين, دمشق, دار غار حرا, 1424/2004, الطبعة الاولى, 586 صفحه وزيرى.
مؤلف از دانشوران ترك ساكن استامبول است كه مركزى تحت عنوان (مركز مرمرة للابحاث والدراسات العلميه) در اين شهر تأسيس نموده و هدف عمده آن احيا و نشر تراث اسلامى تركيه است و تاكنون آثار سودمندى نيز به جامعه علمى تقديم كرده است. از جمله فعاليت هاى اين مركز تشكيل كتابخانه تخصصى علم (اصول فقه) است كه سعى شده كليه كتاب ها و رساله هاى مخطوط و مطبوع (اصل و يا تصوير آن) كه در موضوع علم اصول فقه تأليف شده, گردآورى شود و سپس كارهاى تحقيقاتى بعدى براساس اين كتابخانه ادامه يابد.
از جمله اين تلاش ها, جهد مشكورى است در زمينه كتاب شناسى علم اصول فقه اهل سنت كه به همت شامل شاهين فراهم آمده است. وى در مقدمه, پس از تعريف و توضيحات كلى در مورد كتاب, در دو باب مطالبى را جهت آشنايى بيشتر خوانندگان با ضرورت اهتمام به اين گونه آثار مرجعى يادآور شده است. در باب اول به اهميت مأخذشناسى كتاب هاى تراثى پرداخته و پس از تعريف مأخذشناسى, اهميت آن را متذكر شده است. وى سپس مكانت مأخذشناسى را در دانش اطلاع رسانى به تفصيل ياد كرده است.
باب دوم به علم اصول فقه اختصاص دارد كه ابتدا به تعريف, موضوع و منشأ و تحولات اين علم پرداخته و از آن پس به روش هاى تدوين و تبويب دانش اصول فقه اشاره نموده است كه از آن جمله روش متكلمان و فقيهان را مورد بحث قرار داده و همچنين به روش شاطبى يا روش مقاصدى نيز اشاراتى نموده است.
در مبحث بعدى, غايت و هدف اين دانش توضيح داده شده و به چگونگى تعامل اين علم و ديگر علوم اسلامى پرداخته و در فرجام بحث, مكانت و نسبت اين علم با ديگر علوم تشريح شده است.
پس از اين مقدمه و لواحق دراز دامن آن, پرده از نقاب ذى المقدمه برگرفته و مجموعاً يك هزار و 573 عنوان كتاب معرفى شده است. قلمرو زمانى اين مأخذشناسى از سال 1258 تا 1422 هجرى را شامل مى گردد; يعنى 160 سال, و اين بدان سبب بوده است كه قبل از اين فترت, عمده كتاب ها چاپ سنگى مى شده و از آن پس بوده كه چاپ هاى سربى رواج يافته و به تدريج كليه كتاب ها با چاپ سربى تجديد, ارائه و عرضه شده است. اصولى كه در تدوين اين اثر مورد نظر بوده است, عبارت است از:
[1]. اين مأخذشناسى شامل تمامى كتاب هاى چاپ شده در موضوع علم اصول فقه است كه شامل: منظومه ها, متون, شروح, تحقيقات, تعليقات, تقريرات و حواشى مى گردد.
[2]. در اين اثر, فهرست توصيفى كتاب ها ذكر شده كه شامل: عنوان, مؤلف, مؤلف همكار (محقق, مترجم, مصحح و مانند آن), مكان نشر, نام ناشر, تاريخ نشر هجرى يا ميلادى و تعداد چاپ هاى يك اثر است.
[3]. اين مأخذشناسى براساس ذكر عنوان كتاب طبق ترتيب حروف الفبا فراهم آمده است.
[4]. تمامى عناوين متعدد احتمالى يك اثر ذكر شده است.
[5]. نمايه اى از نام هاى مؤلفان و مؤلفان همكار در پايان كتاب ضميمه شده است.
پس از اين توضيحات, متن كتاب از حرف الف آغاز مى گردد كه 320 عنوان ذيل آن معرفى شده و بقيه حروف نيز با اين تعداد عنوان ادامه يافته است: حروف ب35 عنوان, حرف ت 155 عنوان, حرف ث2عنوان, حرف ج8عنوان, حرف ح130 عنوان, حرف خ10عنوان, حرف د 38عنوان, حرف ر 68 عنوان, حرف ز 8عنوان, حرف س 22 عنوان, حرف ش128 عنوان, حرف ص5 عنوان, حرف ض8 عنوان, حرف ط 7 عنوان, حرف ع47 عنوان, حرف غ8 عنوان, حرف ف47 عنوان, حرف ق13 عنوان, حرف ك37 عنوان, حرف ل16 عنوان, حرف م333 عنوان, حرف ن 92 عنوان, حرف هـ3 عنوان, حرف واو 36 عنوان, و حرف ى1 عنوان.
از آن جا كه از تعداد چاپ هاى يك اثر ذكر شده, مى توان اقبال و استفاده خوانندگان كتاب را معلوم نمود, اين مطلب نيز در ميان مشخصات آثار آمده است. البته منظور از تعداد چاپ, چاپ اثر از سوى يك ناشر در يك كشور نيست; بلكه مقصود ناشران مختلف در كشورهاى مختلف با تصحيح ها و تحقيق هاى مختلف است. به عنوان مثال, تاكنون از كتاب هاى: روضةالناظر ابن قدامه, شرح الجلال المحلى على متن جمع الجوامع, شرح مراقى السعود شنقيطى پنج چاپ, يا از كتاب هاى: ارشاد الفحول شوكانى, التلويح فى كشف غوامض التنقيح تفتازانى, شرح الاسنوى على منهاج الأصول, فصول فى القياس ابن قيم, مفتاح الوصول تلمسانى و نهاية السؤل بيضاوى, شش چاپ, يا از كتاب هاى: الورقات جوينى, النبذفى أصول ابن حزم, المستصفى للغزالى هفت چاپ, يا از كتاب هاى: متن الورقات للجوينى, كتاب اللمع للشيرازى, عنوان التعريف شاطبى و الموافقات شاطبى, هشت چاپ, و از كتاب شرح المحلى على جمع الجوامع سيزده چاپ عرضه گرديده است. با به كارگيرى روش تحليل محتوا, مى توان اطلاعات مختلفى از اين اثر استخراج نمود كه خود موضوع مقاله مفصلى تواند بود و از عهده اين مختصر خارج است.
امّا در كشور ما نيز چندى است كه توجه و اهتمام به موضوع مأخذشناسى از سوى مؤسسات و مراكز پژوهشى و برخى محققان مستقل, منزلت و جايگاه مطلوبى يافته است و كثرت و تنوع كتاب شناسى هاى توصيفى و تحليلى, مقاله نامه ها, چكيده نگارى ها و… در موضوعات و مسائل مختلف به گونه اى است كه شايد بتوان (دوران شكوفايى آثار مرجع و مرجع نگارى شيعى) را بر زمانه ما اطلاق نمود; از جمله اين مجاهدت هاى مشكور, اثرى است كه به همت فاضل ارجمند جناب مهدى مهريزى در موضوع مأخذشناسى علم اصول فقه شيعى فراهم آمده است. مشخصات كتاب شناختى اين اثر عبارت است از:
(كتاب شناسى اصول فقه شيعه به همراه مقدمه اى در تنقيح و تهذيب علم اصول), مهدى مهريزى, قم, دبيرخانه كنگره جهانى شيخ مرتضى انصارى, چاپ اول, 1372, رقعى 208 صفحه.
در مقدمه مذكور كه با 49 صفحه خود در حكم مقاله مفصلى است, فراز و نشيب ها و كاستى ها و بايستگى هاى دانش اصول بررسيده شده و به كوشش ها و آراى برخى عالمان اين علم اشاره گرديده كه مترصدند تا از حجم حجيم اين مباحث بكاهند و آن را كارآمدتر نمايند. پس از اين مقدمه سودمند و دراز دامن, مباحث كتاب در سه بخش ارائه شده است:
الف) فهرست كتب و مقالاتى كه درباره علم اصول نگارش يافته است. عنوان اين بخش, (كتب و مقالات پيرامون تاريخ, تحوّل, معرفت شناسى, كتاب شناسى علم اصول) است و در مجموع 33 مأخذ در سه بخش: كتب چاپى (15 كتاب), كتب خطى (2كتاب) و مقالات (16 مقاله) معرفى شده است. در اين معرفى ها, صرفاً اطلاعات كتاب شناختى هر اثر ذكر شده است.
ب) فهرست مقالات در مباحث علم اصول (مقالات اصولى). در اين بخش 74 مقاله معرفى شده كه از اين تعداد 3 مقاله به زبان عربى و بقيه به فارسى نگاشته شده است. در خصوص مقالات عربى علم اصول, شايسته تذكار است كه اخيراً مجموعه عظيم بى نظيرى از مقالات فقهى و اصولى به همت كتابخانه تخصصى فقه و اصول و حقوق در قم فراهم آمده است. اين مجموعه گران سنگ كه مشتمل بر متن مقالات فقهى و اصولى است, به زبان عربى نگارش يافته و در 63 جلد تدوين شده است و فاضل گرامى جناب رسول طلائيان, كار تبويب و تدوين آن را متكفل شده است.
ج) فهرست كتب چاپى علم اصول با ترتيب زمانى. در اين بخش كتاب شناسى, خلاصه فهرست مطالب, ترجمه يا شرح و حاشيه بر هر كتاب ارائه گرديده و نيز كتبى معرفى شده كه مؤلف آنها را ديده است. كتاب هاى اين بخش براساس ترتيب زمانى (حيات مؤلف) ارائه شده است و از اين رو, اولين اثر از شيخ مفيد (م413ق) معرفى شده و طبق چنين ترتيبى كتاب (التذكرة باصول الفقه) كه به همراه (كنز الفوائد) كراجكى چاپ شده است, اولين كتاب يا نوشتارى است كه در دانش اصول شيعى به چاپ رسيده است. آخرين اثر معرفى شده, (ترجمه اصول الفقه) مرحوم محمدرضا مظفر است كه به همت غلامرضا هدائى فراهم آمده و در سال 1368ش به چاپ رسيده است. چون تاريخ نگارش مقدمه اواخر سال 1370 است, كتاب هاى چهارده سال اخير در اين كتاب نيامده است. مجموعه كتاب هايى كه در اين بخش معرفى شده, بالغ بر 266 عنوان است. در چهارده سال اخير برخى از كتاب هاى معرفى شده, با تصحيح و تجديد و گاهى با شرح و اضافاتى مجدداً به چاپ رسيده اند و برخى ديگر به زبان فارسى, ترجمه شده اند و گاهى چندين ترجمه از يك كتاب به چاپ رسيده اند و نظر به اين كه كتاب شناسى جامعى در اين خصوص در دست نيست, شايد بتوان حدود يكصد عنوان ديگر بر اين تعداد افزود.
از آن جا كه كتاب هاى معرفى شده در اين بخش, بدون اشاره به چاپ هاى يك كتاب است, نمى توان از روى فراوانى چاپ يك اثر ميزان اقبال و استفاده خوانندگان به يك كتاب معيّن را دريافت, ولى نظر به تثبيت جايگاه برخى كتاب ها به عنوان كتاب درسى در حوزه هاى علميه يا دانشگاه ها, شايد از اين طريق بتوان اين گونه كتاب ها را شناسايى نمود. محل چاپ اين آثار به ترتيب نجف, قم, تهران, مشهد و ساير شهرها است.
نكته قابل توجه ديگرى كه از تصفّح در اين فهرست به دست مى آيد, قلّت تأليفات و آثار مستقل و كاربردى در زمينه علم اصول است. به اين معنا كه در يك سده اخير, بنا به عللى كتاب هايى به عنوان كتاب درسى يا متن مورد توجه قرار گرفته و تقديس شده اند و ديگر تأليفات در قالب شرح, حاشيه, توضيح و… آن متن يا متون, عرضه گرديده اند. اين نكته در مقايسه با كثرت آثار و تأليفات مستقل و دانشگاهى در جهان عرب آشكار مى گردد. البته در سال هاى اخير و با گسترش مراكز آموزشى دانشگاهى, برخى كتاب ها كه متناسب با تدريس در اين گونه مراكز باشند, تأليف شده اند, ولى كمتر ابداع و ابتكارى در اين زمينه صورت گرفته است و بيشتر در همان چارچوب كهن, صرفاً در حيطه زبان و با تغيير اندكى به روز شده اند.

اصطلاح نامه ها و فرهنگ نامه ها

اكنون براى تتميم فايده, در همين موضوع (كليات) نظرى مى افكنيم بر (اصطلاح نامه ها و فرهنگ ها)ى پديد آمده در اين علم (اصول), و ابتدا آثار منتشر شده به زبان فارسى را معرفى و سپس كتاب هاى عربى را به محضر دانش پژوهان تقديم مى نماييم.

منابع فارسى
1- (فرهنگ اصطلاحات اصول), جلد اول, مجتبى ملكى اصفهانى, قم, عالمه, 1379, وزيرى 424ص.
اثرى است در شرح اصطلاحات اصولى كه بنا به ضرورت, برخى اصطلاحات فقهى, ادبى, منطقى, فلسفى و كلامى كه در فهم و ايضاح واژگان علم اصول مدخليت داشته اند نيز تشريح شده اند. اين مجلد مشتمل بر 257 واژه بوده كه به ترتيب حروف الفبا از (اباحه) آغاز مى شود و به (فى الجمله) انجام مى پذيرد.
[2]. (فرهنگ اصطلاحات اصول), جلد دوم, مجتبى ملكى اصفهانى, قم, عالمه, 1379, وزيرى 246ص.
در جلد دوم در ادامه تشريح و توضيح واژگان و اصطلاحات علم اصول در 256 مدخل كه از (القول بعدم الفصل) آغاز شده و آخرين واژه (يقين) است. مجموعاً در جلدهاى اول و دوم 513 اصطلاح تبيين شده است.
[3]. (فرهنگ اصطلاحات اصولى), محمدحسين مختارى مازندرانى, تهران, انجمن قلم ايران, 1377, رقعى 296ص.
در اين اثر, كه به ترتيب الفبايى فراهم آمده و برخى واژگان مرتبط با دانش اصول مانند اصطلاحات فلسفى و كلامى نيز بنا به ضرورت تشريح شده است, اولين مدخل (اباحه) و آخرين آن (وضع تعيّنى) است.
[4]. (واژه شناسى اصطلاحات اصول فقه), احمد قلى زاده, تهران, نور الاصفياء, 1379, وزيرى 224ص.
اين اثر نيز, كه به صورت الفبايى فراهم آمده, اصطلاحات علم اصول را به اختصار تشريح مى نمايد و از واژه (ابتلاء و عدم ابتلاء) آغاز مى شود و به (هليت مركبه) انجام مى پذيرد. مؤلف از كتاب (فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول) بهره فراوان برده است.
[5]. (فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول), عيسى والايى, تهران, نشر نى, 1380, وزيرى, 360ص.
اين اثر را, كه مجموعاً به تشريح 511 اصطلاح و واژه اصولى پرداخته, شايد بتوان از حيث اتقان و استحكام علمى بر ديگر كتب فارسى در اين موضوع ترجيح داد. مؤلف پس از مقدمه اى سودمند در تاريخچه و ظهور علم اصول, همچون ديگر تأليفات در اين باب به واژه هاى غير اصولى نيز كه در كتب اصولى آمده, عنايت داشته و آنها را نيز كه در فهم معناى واژگان اصولى دخالت داشته, تشريح نموده است و علاوه بر آن در ذيل هر اصطلاح مهم و كليدى, متون و منابعى را كه اين واژه در آن آمده است نيز معرفى نموده كه كار را بر پژوهشگران بسيار هموار كرده تا بتوانند با مقايسه ديدگاه هاى مختلف فرآيند تحول معنايى برخى واژگان را نيك دريابند. طبعاً كتاب هاى ذكر شده ديدگاه هاى شيعى را منعكس مى نمايد.

منابع عربى

اينك به منابعى كه در اين خصوص به زبان عربى منتشر شده است, مى پردازيم:
[1]. (القاموس المبين فى اصطلاحات الاصوليين), محمود حامد عثمان, الرياض, دار الزاحم, 1423ـ2002, وزيرى 333ص.
در اين اثر مجموعاً 435 اصطلاح اصولى به ترتيب الفبايى تشريح شده و عمده شرح و توضيح هر اصطلاحى مستند به اقوال و آراى دانشورانى است كه تأليفاتى در علم اصول داشته اند. آغاز و انجام مداخل اين كتاب (الآحاد) و (اليقين) مى باشد.
[2]. (معجم اصول الفقه), خالد رمضان حسن, القاهره, دار الروضة, 1418/ 1998, وزيرى 341ص.
مؤلف پس از مقدمه اى در تشريح ساختار كلى علم اصول, روش تأليف عالمان علم اصول در نگارش كتابهاى اصولى بررسيده است و نحوه ارتباط فقه و اصول را تبيين مى نمايد. اين اثر نيز الفبايى و از واژه (اباحه) آغاز شده و به واژه (واضح الدلاله) خاتمه يافته است.
[3]. (معجم اصطلاحات اصول الفقه), عبدالمنان الراسخ, بيروت, دار ابن حزم, 1424 / 2003, رقعى 170ص.
شرح مختصرى است بر 161 واژه و اصطلاح اصولى كه عمدتاً از منابع مختلف تدوين و گردآورى شده است.
[4]. (معجم مصطلحات اصول الفقه), قطب مصطفى سانو, دمشق, دارالفكر, 1420/ 2000, وزيرى 480ص.
اثرى است متقن و مطابق با معيارهاى معجم نگارى كه به صورت الفبايى تدوين شده و معادل انگليسى هر اصطلاح اصولى نيز آمده است. (معجم لغة الفقهاء) نيز اثر ديگرى از همين مؤلف است كه قبلاً به چاپ رسيده است.
[5]. (موسوعة مصطلحات أصول الفقه عند المسلمين), الجزء الاول والثانى, رفيق العجم, بيروت, مكتبة لبنان ناشرون, 1998, ط[1], 1960ص, دو جلد وزيرى.
مكتبه ناشرون لبنان از جمله مؤسسات انتشاراتى مهم لبنانى است كه بخش مهمى از آثار انتشاريافته آن در رده كليات و كتاب هاى مهم و ماندگار است; آثارى كه اگر قرار بود در ايران سامان پذيرند, لازمه آن تأسيس مؤسسات و مراكز عظيم با بودجه هاى هنگفت و كارمندان بى شمار بود, ولى اين ناشر با كمترين امكانات و هزينه هاى ممكن كارهايى ارائه نموده است كارستان و بى نظير. در مجموعه اى كه با عنوان (سلسلة موسوعات العربية والاسلامية) منتشر نموده است, عناوين ذيل به چشم مى خورد:
ـ موسوعة كشاف اصطلاحات الفنون والعلوم,
ـ موسوعة مصطلحات جامع العلوم (ملقب بدستور العلماء),
ـ موسوعة مصطلحات أصول الفقه عند المسلمين,
ـ موسوعة مصطلحات علم الكلام الاسلامى,
ـ موسوعة مصطلحات الفلسفة عند العرب,
ـ موسوعة مصطلحات التصوف الاسلامى,
ـ موسوعة مصطلحات العلوم عند العرب,
ـ موسوعة مصطلحات الاجتماعية والسياسية فى الفكر العربى الإسلامى,
ـ موسوعة مصطلحات علم التاريخ العربى والإسلامى,
ـ موسوعة مصطلحات مفتاح السعادة و مصباح السيادة فى موضوعات العلوم,
ـ موسوعة مصطلحات الموضوعات فى (سفينة الراغب ودفينة المطالب).
موسوعة مصطلحات اصول الفقه عند المسلمين كه آينه تمام نماى اين علم از منظر عالمان اسلامى است, عمدتاً با عنايت به منابع اهل سنت فراهم آمده و البته از چهار منبع شيعى نيز استفاده شده كه عبارتند از: (اصول كافى, كلينى), (اصول الفقه, مظفر), (الذريعة, سيد مرتضى), (مبادى الوصول, علامه حلى).
در اين اثر, پس از مقدمه اى كه به تاريخ تكوين و تدوين, تطورات, روش ها و موضوع و مضمون دانش اصول پرداخته, روش تحقيق اين موسوعه و منابع مورد استفاده در آن تشريح شده است. سپس متن موسوعه آغاز مى گردد كه بالغ بر 1722 صفحه مى باشد و در آن 1420 اصطلاح اصولى و واژگانى كه در فهم مرادات و مفردات علم الاصول مدخليّت دارند, تشريح شده است. به دنبال آن ريشه هاى لغوى اصطلاحات يا مدخل ها در 62 صفحه استخراج گرديده و پس از آن در سه بخش, معادل انگليسى و فرانسوى هريك از موضوعات و مداخل عربى آورده شده, به اين ترتيب: عربى ـ فرانسه ـ انگليسى; انگليسى ـ فرانسه ـ عربى; فرانسه ـ انگليسى ـ عربى.
پايان بخش كتاب, فهرست موضوعات يا مدخل هاى ذكرشده در اين اثر است كه در 57 صفحه به ترتيب حروف الفبا به چاپ رسيده است.
اين موسوعه اثرى است مرجع و ماندنى كه به تفصيل, موضوعات و مسائل و مفردات علم اصول را تشريح نموده است.
[6]. (التعريفات الفقهيه: معجم يشرح الألفاظ المصطلح عليها بين الفقهاء والأصوليين وغيرهم من علماء الدين (رحمهم الله تعالى)), محمد عميم الإحسان المجددى البركتى, بيروت, دارالكتب العلمية, 1424 / 2003, 248 ص. وزيرى.
شرح مختصرى است از اصطلاحات و واژگان رايج بين فقيهان و اصوليان.
[7]. (معجم الاصوليين) ,الجزء الاول والجزء الثانى, محمد مظفر بقا, مكة المكرمة, جامعة ام القرى, 1414, 302«240ص وزيرى.
اين اثر فرهنگ تراجم و آثار عالمان علم اصول مذاهب اسلامى است و شايد بتوان با تسامح آن را در ضمن كتب طبقات لحاظ نمود. در اين موضوع, دو تأليف فضل تقدّم دارند كه مؤلف بدان ها اشاره نموده است: اول: الفتح المبين فى طبقات الاصوليين, اثر مرحوم عبدالله مصطفى المراغى از علماى الازهر. دوم: اصول الفقه; تاريخه و رجاله, اثر شعبان محمد اسماعيل شعبان.
مؤلف در مقدمه اين اثر, به تفصيل مبانى و روش كار خود را تشريح نموده و سپس 460 تن از عالمان و دانشورانى را كه تأليفاتى در دانش اصول از خود به جاى نهاده اند, معرفى كرده و پس از اشاره به مشايخ و شاگردان هريك مؤلفاتشان را برشمرده و مشخصات كتاب شناختى آثار مطبوع و محفوظ را نيز متذكر شده است. در اين معجم عالمان مذاهب اسلامى از جمله عالمان اماميه نيز معرفى شده اند.
قلمرو زمانى اين معجم, از عالمان قرن سوم تا دوره معاصر را شامل مى گردد و ترتيب آن به حسب حروف الفبا است.
[8]. (اصطلاحات الاصول ومعظم أبحاثها), على المشكينى, قم, دارالهادى, 1409, 300ص وزيرى.
در اين اثر برخى واژگان و اصطلاحات مستعمل در علم اصول تشريح شده و در انتخاب مدخل ها ضوابط مدخل گزينى مورد توجه نبوده است.
ضمناً به اطلاع دانش پژوهان و پژوهشگران هم مى رسد كه همه كتب مورد بحث, در كتابخانه تخصصى فقه و حقوق وابسته به دفتر آيت اللّه سيستانى در قم موجود است.

نام کتاب : فقه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 45  صفحه : 8
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست