responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 2  صفحه : 7
نظريه عدد

در روزگار دو محدث بزرگ شيعه: شيخ صدوق و ابن قولَوَيه, در اثبات هلال نظريه جديدى مطرح شد, بدين شرح:

(سال قمرى, 354 روز تمام است. [البته شماره روزهاى سال, مى بايد 360 روز كامل باشد كه همان 360 درجه محيط دايره است. ولى به نظر صاحبان اين نظريه چون شش روز از سال, صرف آفرينش آسمانها و زمين گرديده است, مى ماند 354 روز كه شماره روزهاى سال قمرى را تشكيل مى دهند] در نتيجه, يك ماه در ميان,بيست و نه روز خواهد بود.روى اين محاسبه, ماه رمضان, هماره, سى روز و ماه شعبان, بيست و نه روز خواهد بود. از اين روى, به رؤيت هلال, نيازى نيست.) درباره مفهوم نظر عدد, غير از نظر بالا, نظرهاى ديگرى نيز ابراز شده است:

* پنجاه و نه روز, پس از هلال ماه رجب, اول رمضان است.

* پنج روز پس از ماه رمضان سال گذشته اول ماه رمضان سال جديد است.

اين ديدگاه (ديدگاه اول) در ميان فقهاى شيعه, به جز چند نفرى, از جمله شيخ صدوق, مقبول نيفتاد. امّا فاطميان و شيخيه, آن را پذيرفتند. بر اساس اين نظريه, جَداوِلى نيز تنظيم شده است[1].

شيخ صدوق, براى استنباط نظر خود به رواياتى استناد مى جويد, بدين قرار:

* امام صادق مى فرمايد:

(شهر رمضان ثلاثون يوماً لا ينقص ابدا)

ماه رمضان, سى روز تمام است و هيچ گاه كاستى نمى پذيرد[2].

* شعيب مى گويد به امام صادق (ع) عرض كردم:

(ان الناس يرون ان النبى (ص), ما صام شهر رمضان, تسعة و عشرين يوماً, اكثر مما صام ثلاثين.
قال (ع): كذبوا, ما صام رسول اللّه (ص) الاّ تماماً و لا تكون الفرائض ناقصة … و شهر رمضان, ثلاثون يوماً, لقول اللّه عزوجل: (ولتكملو العدة) والكامل تام … . و شهر رمضان, لا ينقص ابدا و شعبان لا يتم ابدا[3].)

مردم روايت مى كنند: پيامبر (ص), رمضان بيست و نه روزى, بيشتر از رمضان سى روزى روزه گرفته است.

امام فرمود: دروغ مى گويند. پيامبر (ص) جز تمام روزه نگرفت و واجبات, ناقص نيستند.

ماه رمضان, سى روز است, زيرا خداوند متعال فرموده است: (عدد را كامل كنيد) و كامل, همان, تمام است [سى روز] …

و ماه رمضان, هيچ گاه كمبود ندارد و شعبان, هيچ كامل نيست.

* ابوبصير از امام صادق (ع) درباره معناى (ولتكملوا العرة) مى پرسد, امام مى فرمايد: (ثلاثين يوماً4)

* ياسر الخادم از امام رضا(ع) سؤال مى كند:

(هل يكون شهر رمضان تسعة و عشرين يوماً؟
فقال ان شهر رمضان لا ينقص من ثلاثين يوماً ابدا[5].)

آيا ماه رمضان, بيست ونه روز است؟

امام مى فرمايد: هيچ گاه از سى روز, كمتر نيست.

فاطميان نيز بر اين نظر, دلايلى اقامه كرده اند[6].

نقد و بررسى دلايل

گفتيم از همان آغازگسترش اين تفكر, فقهاى شيعه, به مخالفت برخاستند. ابن داود قمى در رد نظريه عدد, رساله اى نگاشت و شيخ مفيد, كه خود در ابتدا از طرفداران اين نظريه بود و رساله اى به نام (لمح البرهان) در تأييد و اثبات نظريه عدد نگاشت از اهل اين نظر طرفدارى كرده ولى بعد, از اين نظر برگشت و رساله اى بر ردّ اصحاب عدد نوشت. پيش از اين كه درباره سند و محتواى رواياتى كه عرضه كرديم, به بحث بپردازيم, نمونه اى از دسيسه و تزوير زنادِقَه را در جعل اين سرى روايات, مى نمايانيم:

سيد مرتضى علم الهدى, مى نويسد:

(و كما أنه فى الجاهلية و قبل الاسلام و فى ابتدائه قوم يقولون بالدهر و ينفون الصانع و آخرون مشركون يعبدون غير خالقهم و يستنزلون الرزق من غير رازقهم أخبر اللّه عنهم فى كتابه و ضرب لهم الامثال و كرّر عليهم البيّنات والاعلام فقد نشأبعد هولاء جماعة ممن يتستّر باظهار الاسلام و يحقن باظهار شعائره والدخول فى جملة أهله دمه و ماله زنادقة ملحدون و كفار مشركون فمنعهم عزّ الاسلام عن المظاهرة و ألجأهم خوف القتل الى المساترة و بلية هؤلاء على الاسلام و اهله اعظم و اغلظ لانهم يدغلون فى الدين و يموهون على المستضعفين بجاش رابط و رأى جامع فعل من قدأ من الوحشة و وثق بالأنسة بما يظهره من لباس الدين الذى هو منه على الحقيقة عار و با ثوابه غير متوار كما حكى ان عبدالكريم بن ابى العوجاء قال لما قبض عليه محمدبن سليمان و هو والى الكوفه من قبل المنصور و احضره للقتل و أيقن بمفارقة الحياة لئن قتلتمونى لقد وضعت فى احاديثكم أربعة آلاف حديث مكذوبة مصنوعة7)

در روزگار جاهليت و دوره صدر اسلام, گروهى بودند كه وجود خدا را انكار مى كردند و گروهى بودند كه شرك مى ورزيدند و خدايانى را شريك خداوند جهان آفرين مى كردند و مجسمه آنان را مى پرستيدند. خداوند, در كتاب خود, با امثال گوناگون و برهان و بيّنه, از سستى تفكر اينان, پرده برداشت. پس از ظهور اسلام و گسترش اين دين, گروهى به نام زنادقه, به ميدان آمدند. اينان, بازماندگان همان دو آيين پيشين بودند كه نمى توانستند عقايد را آشكار كنند, از اين روى, ناگزير ادعاى اسلام و ايمان مى كردند; امّا در خفاء باطن, به شرك خود, پايدار بودند. بلا و گرفتاريى كه اين گروه براى اسلام و مسلمانان به بار آورد, اسفبارتر از آن بود كه دست به شمشير ببرند و آشكارا با مسلمانان, به جنگ برخيزند. اينان, لباس دين پوشيدند, ولى در حقيقت, عارى از آن بودند. بدون وحشت, به دسيسه پرداختند و افكار ساده لوحان را مغشوش كرده و اوهام را وارد دين كردند. از جمله حكايت مى كنند:

در هنگامى كه محمد بن سليمان, والى كوفه بود, يك تَن از زَنادِقه را, به نام عبدالكريم بن ابى العوجاء, دستگير و براى اعدام حاضر كردند.

وى, وقتى كه خود را با مرگ رو به رو ديد, به حاضران چنين گفت:

با كشتن من, غائله پايان نمى پذيرد. به خدا سوگند, من در كتابهاى شما, چهار هزار حديث جعلى داخل كرده ام كه اينك, رواج كامل يافته است.

در نقل طبرى, اين سخن ذيلى دارد بدين شرح:

(لقد وضعت اربعة آلاف حديث أحرم فيها الحلال و أحِلَّ فيها الحرام واللّه لقد فطرتكم فى يوم صومكم و صوّمتكم فى يوم فطركم…8)

احاديثى جعل كردم كه حلال شما را حرام و حرام شما را حلال مى كند.

به خدا سوگند, احاديثى جعل كرده ام كه هم اول ماه رمضان را بر شما مشتبه مى كند هم روز عيد را.

و منجم كبير, ابوريحان بيرونى, به اين دسيسه پى مى برد و گويا به پيروى از ايشان, شيخ طوسى, در كتاب تهذيب, منكر چنين احاديثى مى شود.

علامه مجلسى, در بحارالانوار, نظر ابوريحان بيرونى را نقل مى كند كه خلاصه آن را عرضه مى داريم:

آغاز هر ماه, با ديدن هلال ماه, ثابت مى شود. خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد:

(يسألونك عن الاهلّه قل هى مواقيت للناس والحج)

ولى فرقه اى نادان و جاهل سر بر آوردند و به تقليد از يهود و نصارا, احاديثى جعل كردند و جَداوِلى پرداختند, بر اين مبنى كه سالهاى قمرى, هميشه, يك ماه در ميان, بيست و نه روز بوده و خواهد بود.

اين فرقه, از زيجهاى نجومى مايه گرفته بودند كه هماره سالهاى قمرى, يك ماه در ميان, بيست و نه روز و يك ماه در ميان, سى روز كامل است, در حالى كه اين محاسبه نجومى, بر اساس تقريب و براى مبتديان علم نجوم است, نه دريافت واقعيت.

از اين جا بود كه شناخت ماه مبارك رمضان و شناخت عيد فطر و اول هر ماه, دچار اختلال و آشفتگى شد و مردمان, پيش از آمدن ماه رمضان, روزه گرفتند و پيش از آمدن ماه شوال, روزه خود را گشودند و عيد گرفتند. بسيار به جا و به موقع است كه بگوييم: نشر اين جَداول و جَعل اين رشته احاديث, به دست عبدالكريم بن ابى العَوجاء صورت گرفته باشد. زيرا من در كتابهاى تاريخ خوانده ام: عبدالكريم را به جرم زندقه, زير تيغ جلاد نشاندند و او در لحظات آخر زندگى, با غيظ وكين اعلام كرد:

(من, چهار هزار حديث جعلى در احاديث شما داخل كرده ام كه حلال شما را حرام مى كند و حرام شما را حلال مى سازد. من بودم كه با جَعل حديث, فرمان دادم: روزه بگيرند, در حالى كه ماه رمضان نبود و گفتم: روزه خود را افطار كنيد, در حاليكه عيد فطر نبود؟)

شيخ طوسى درباره خبر حذيفه (شهر رمضان ثلاثون يوماً لاينقص ابدا) مى نويسد:

(و هذا الخبر لا يصح العمل به من وجوه, أحدها: ان متن هذا الحديث لا يوجد فى شئ من الاصول المصنفة و انما هو موجود فى الشواذ من الاخبار و منها: ان كتاب حذيفة بن منصور, رحمة اللّه, عرى منه والكتاب معروف مشهور و لو كان هذا الحديث صحيحاً عنه لضّمنه كتابه و منها: ان هذا الخبر مختلف الالفاظ مضطرب المعانى ألا ترى ان حذيفه تارة يرويه عن معاذبن كثير عن ابى عبداللّه , عليه السلام, و تارة يرويه عن ابى عبداللّه , عليه السلام, و تارة يرويه عن ابى عبداللّه , عليه السلام , بلا واسطة و تارة يفتى به من قِبل نفسه فلا يسنده الى أحد و هذا الضرب من الاختلاف مما يضعف الاعتراض به والتعلق بمثله و منها: انه لو سلم من جميع ما ذكرناه لكان خبر و احد لا يوجب علما و لا عملاً و اخبار الاحاد لا يجوز الاعتراض بها على ظاهر القرآن والاخبار المتواترة و لو كان هذا الخبر مما يوجب العلم لم يكن فى مضمونه ما يوجب العمل على العدد دون الاهله[10].)

عمل به خبر حذيفه, صحيح نيست از جهاتى:

1- متن اين حديث, در اصول مصنّفه نيامده, بلكه جزء اخبار شاذ, ذكر شده است.

2- كتاب حذيفه, عارى از اين خبر است. كتاب حذيفه, كتابى است معروف و مشهور و اگر اين حديث, صحيح مى بود, حتماً در آن كتاب مى آمد.

3- الفاظ اين خبر, گوناگون است ومعانى آن مضطرب. حذيفه يكمرتبه آن را از معاذبن كثير و وى از امام صادق, روايت مى كند و مرتبه ديگر, بى واسطه, از امام صادق و يك مرتبه, خودش بدان فتوا مى دهد, بدون اين كه مستند به كسى بكند.

4- اگر صرف نظر كنيم از جميع آنچه كه ذكر شد, خبر واحد است و توان معارضه با ظواهر قرآن و اخبار متواتره اى كه رؤيت را معتبر مى دانند, ندارد.

5- بر فرض كه علم آور باشد, در مضمون آن چيزى نيست كه وا دارد ما را به عمل بر عدد, دون اهله.

شيخ مفيد پس از نقل خبر شعيب مى نويسد:

(هو حديث شاذ لا يثبت عند اصحاب الاثار و قد طعن فيه فقهاء الشيعه, بان قالو: محمد بن يعقوب بن شعيب لم يروعن ابيه حديثاً واحداً غير هذا الحديث. ولو كانت له رواية عن ابيه لروى عنه امثال هذا الحديث و لم يقتصر على حديث واحد لم يشركه فيه غيره.

مع ان ليعقوب بن شعيب, رحمه اللّه اصلاً قد جمع فيه كافة ما رواه عن ابى عبدالله , عليه السلام, ليس هذا الحديث منه و لو كان مما رواه يعقوب بن شعيب لأورده فى اصله الذى جمع فيه حديثه عن ابى عبداللّه, عليه السلام , و خلّو أصله منه, دليل على انه موضوع.

مع ان فى الحديث ما قد بينا بعده فى قول الائمة , عليهم السلام, و هو الطعن فى قول من قال: ان شهر رمضان تسعة و عشرون يوماً, لان الفريضة لا تكون ناقصة والشهر اذا كان تسعة و عشرين يوماً, ما كانت فريضة الصوم فيه ناقصة كما انه اذا كان فرض السفر لصلاة الظهر ركعتين لم يكن الفرض ناقصاً و ان كان على الشطر من صلاة الحضر و …11)

اين حديث شاذ است. فقهاى شيعه, بر اين حديث خُرده گرفته و گفته اند: محمد بن يعقوب بن شعيب, از پدرش, غير از همين حديث, حديثى روايت نكرده است. اگر وى, از پدرش روايت مى كرد, بايد رواياتى ديگر نيز, بمانند اين روايت, نقل مى كرد و اكتفا نمى كرد بر يك حديث كه ديگرى هم با وى, در آن شريك نيست. علاوه, يعقوب بن شعيب, اصلى داشته حاوى روايات وى از امام صادق, در آن اصل, از اين حديث, اثرى نيست. اگر اين حديث, از آن اصل گرفته شده بود, بايد مى بود. نبود اين روايت در آن اصل, دليل بر جعلى بودن روايت مذكور است.

اين روايت, از نظر متن نيز مخدوش است. در اين حديث, خرده گرفته شده بر كسى كه ماه رمضان را بيست و نه روز دانسته است, چون بر اين اساس, فريضه نقصان مى پذيرد. در حالى كه نقصان در عدد, موجب نقص فريضه نيست. هر گاه ماه, بيست و نه روز باشد, فريضه صوم ناقص نيست. هرگاه نماز ظهر, به خاطر سفر, در دو ركعت وجوب بيابد, نقص فريضه نخواهد بود و …

اشكال مهم تر اين كه: اين روايات, معارضه دارند با رواياتى كه هم از نظر سند, به مراتب, قوى تر و هم از نظر دلالت واضح تر و روشن ترند. اين روايات, به دو دسته اند:

1- رواياتى كه ماه رمضان را, همانند ساير ماهها نقصان پذير مى دانند:

* امام صادق مى فرمايد:

(شهر رمضان, يصيبه ما يصيب الشهور, من النقصان. فاذا صُمتَ تِسعَةُ و عشرين يوماً, ثم تَغَيََّمت السماء فاتمَّ العدة ثلاثين[12].)

ماه رمضان, مانند ساير ماهها نقصان مى پذيرد. پس هرگاه, بيست و نه روز, روزه گرفتى و آسمان ابرى شد, سى روز را كامل كن.

* يا:

(يصيب شهر رمضان, ما يصيب الشهور من النقصان, يكون ثلاثين يوماً و يكون تسعة و عشرين يوماً[13].)

ماه رمضان, همانند ديگر ماهها نقصان مى پذيرد, گاه سى روز است و گاه بيست و نه روز. [2]. رواياتى كه رؤيت را در اثبات هلال, معتبر مى دانند. از جمله:

* امام باقر (ع) مى فرمايد:

(قال اميرالمؤمنين (ع) اذا رأيتم الهلال فافطروا … و ان لم تروا الهلال فاتمّو الصيام الى الليل …14)

اميرالمؤمنين (ع) مى فرمايد: هرگاه هلال را ديديد, روزه بگشاييد و اگر هلال را نديديد, تا شب, روزه را ادامه بدهيد.

* يونس بن يعقوب مى گويد به امام صادق (ع) عرض كردم:

(انى صمت شهر رمضان على روية الهلال, تسعة و عشرين يوماً و ما قضيت.
فقال(ع): و انا قد صمته و ما قضيت…15)

من مطابق رؤيت هلال ماه رمضان, بيست و نه روز, روزه گرفتم و قضاى آن را به جاى نياوردم.

امام فرمود: من هم بيست و نه روز, روزه گرفتم و قضاى آن را به جاى نياوردم.

بنابراين, اين دو گروه از روايات, كه گروهى ماه رمضان را همانند ساير ماهها نقصان پذير مى دانند و گروهى, رؤيت را در ثبوت هلال معتبر, به صراحت معارض نظريه عددند كه ماه رمضان را هميشه سى روز مى داند و غير از عدد, راه ديگرى را معتبر نمى شمرد.


[1] (اقبال الاعمال), ابن طاووس/16. بهترين جدول را عبداللّه بن معاويه بن عبدالله بن جعفر بن ابى طالب, روايت مى كند كه خود از زنادقه مشهور صدر اسلام است.
[2] (من لا يحضره الفقيه) شيخ صدوق, ج2/110, دارالتعارف, بيروت.
[3] (همان مدرك).
[4] (همان مدرك).
[5] (همان مدرك)
[6] مجله (حوزه,), شماره 42, مقاله (رؤيت هلال, از ديدگاه فاطميان).
[7] (امالى) سيد مرتضى علم الهدى, ج1/88 ـ 89, كتابخانه آية اللّه مرعشى نجفى.
[8] (تاريخ الامم والملوك), محمد بن جرير طبرى, ج6/299, حوادث سال 155 هـ . ق مطبعة الاستامة, قاهره.
[9] (بحارالانوار) علامه مجلسى, ج55/354ـ 357, مؤسسة الوفاء, بيروت.
[10] (تهذيب الاحكام), شيخ طوسى, ج4/169, دارالتعارف, بيروت.
[11] (الرّد على اهل العدد), شيخ مفيد/24, چاپ شده در مجموعه (مصنفات شيخ مفيد), ج9, كنگره جهانى شيخ مفيد, قم.
[12] (تهذيب الاحكام), ج4/155.
[13] الرّد على اهل العدد), شيخ مفيد/30ـ 31.
[14] (تهذيب الاحكام), شيخ طوسى, ج4/158.
[15] (همان مدرك)/160.
نام کتاب : فقه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 2  صفحه : 7
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست