1. ائمه در زمان غيبت انجام بعضى از امور مثل جهاد را اجازه ندادهاند؛ چون مورد نياز شيعيان نبوده است.
2. جهاد نيازمند وجود سلطان و لشكر و فرمانده است و ائمه مىدانستند كه در عصر غيبت دست شيعيان از چنين امكاناتى كوتاه است، و الاّ اگر چنين امكاناتى فراهم بود، امام عصر ظهور مىكرد؛ چنان كه امام صادق(ع) فرمود: «اگر من به مقدار اين گوسفندان يار و ياور داشتم، قيام مىكردم».
اوّلاً، آيا ضرورت دارد ائمه در انجام هر تكليفى را در عصر غيبت به شيعيان اذن بدهند؟ يا فقط تكاليفى كه به اذن آنان نياز دارد و مشروعيت يا وجوبش منوط به اذن است، محتاج اذن آنهاست؟ طبعاً اگر جهاد از عباداتى باشد كه در عصر حضور به اذن آنان نيازمند باشد، در عصر غيبت نيز بايد با اذن آنان انجام گيرد.
ثانياً، جهاد از چه جهت به اذن آنان محتاج است از اين جهت كه آنان رهبر و حاكم جامعهاند و خداوند به آنان ولايت داده است؟ حال اگر آنان در عصر غيبت به فقيه عادل ولايت دادند، قاعدتاً يكى از شئون ولايت جهاد خواهد بود، مگر آنكه معتقد باشيم برخى از امور از اختصاصات امام معصوم است كه علىرغم ادله ولايت فقيه از تحت عموم آنها خارج است.
ثالثاً، بنابر مبناى تماميت ادله ولايت فقيه، جهاد در عصر غيبت مشروع است؛ چون اذن عام امام را به همراه دارد و دليلى هم ـ نه اجماع و نه روايات ـ بر تخصيص آن ثابت نشد.
رابعاً، اگر كسى قائل به ولايت عام فقيه نباشد و فقط تصرف در دايره امور حسبيه را جايز بداند، طبعاً مشروعيت جهاد ابتدايى كه در عصر حضور از شئون
(71) ر.ك: مجله فقه اهل البيت، مقاله حكم ابتدايى، عباس كعبى، ص72 به بعد.