از آن استفاده شد، ولى آن روايت هم بامشكل و مناقشه سندى روبه رو بود و متقابلاً از ميان رواياتى كه بر «جواز جهاد در عصر غيبت» استدلال شدهاند، موثقه سماعه بر جواز و مشروعيت دلالت داشت، حتى بدون اذن امام معصوم. در نتيجه مقتضاى روايات، جواز و مشروعيت جهاد ابتدايى در عصر غيبت است و دليل معتبرى بر عدم جواز و مشروعيت جهاد ابتدايى وجود ندارد.
افزون بر آن، حكم به عدم مشروعيت اين مسئله در عصر غيبت كه سرنوشت امت اسلامى و آينده اسلام بدان بستگى دارد، نيازمند دليل قاطع و محكم است. از طرفى ديگر، براى نجات محرومان و مستضعفان، رفع موانع دعوت اسلامى و بسط و گسترش حاكميت اسلامى و قدرتمندتر شدن مسلمانان در عصر غيبت گاه نيازمند جهاد است و نامشروع دانستن آن، تداوم حيات اين مكتب را با دشوارى روبه رو مىكند.
صاحب جواهر نيز پس از نقل روايات فراوان در انتها به اجماع ـ در صورت ثبوت ـ متوسل مىشود و مىنويسد:
لكن إن تمّ الاجماع المزبور فذاك و إلاّ أمكن المناقشة فيه بعموم ولاية الفقيه في زمن الغيبة الشاملة لذلك المعتضدة بعموم أدلة الجهاد، فترجّح على غيرها»؛ (67)
در صورت ناتمام بودن اجماع، «عدم جواز» به سبب ادله دالّ بر عموم ولايت فقيه در عصر غيبت ـ كه شامل جهاد هم هست و به وسيله عموم ادله جهاد نيز پشتيبانى مىشود ـ قابل مناقشه است و اين ادله بر ادله عدم جواز ترجيح دارد.
د) ائمه معصوم به شرايط دعوت آشناترند
علامه حلى در تذكرة الفقها به دليلى ديگرى متوسل شده و مىنويسد: «لأنّه أعرف بشرائط الدعاء و مايدعوهم إليه من التكاليف دون غيره». (68)