اما در خصوص دلالت روايت، مكانهاى نامبرده شده (جده، عبادان ـ جزيرهاى در خليج فارس ـ مصيصه ـ سرزمينى در شام ـ و قزوين)، به قرينه روايات ديگر مناطق مرزى كشور اسلامى آن روز بودند و سؤال از مرابطه و مرزبانى است، نه جهاد. اما نقل سخن زيديه مبنى بر اين كه در مسئله جهاد بين ما و امام صادق اختلاف نظر وجود دارد، دليل بر آن است كه در آن زمان در مناطقى از كشور اسلامى جهاد بر پابود و پاسخ امام به سخن عبدالملك دلالت مىكند كه قبل از تشكيل دولت امام معصوم، خيرى در جهاد نيست. «نفى خير بودن» على وجه الاطلاق ـ با آنكه جهاد افضل عبادات است ـ عرفاً بر عدم مشروعيت جهاد تا زمان حاكميت معصوم دلالت مىكند.
نقد و بررسى
در تقرير امام اطلاقى به چشم نمىخورد تا شامل حكومت بر حق در عصر غيبت نيز باشد كه با رهبرى فقيه عادل يا مؤمن صالح تشكيل مىشود؛ چون امام نفرمود: آرى، بايد منتظر حكومت ما باشيد و قبل از آن جهاد مشروع نيست، بلكه فرمود: اگر در اين جهاد كه همشهريان تو رفتهاند، خيرى بود، آنها بر ما سبقت نمىجستند.
حديث چهارم
موثقة سماعة عن أبي عبداللّه(ع)، قال: لقى عباد البصري عليّ بن الحسين (ع) في طريق مكّة، فقال له: يا عليّ بن الحسين تركت الجهاد و صعوبته و أقبلت على الحج و لينه، إن اللّه عزّوجلّ يقول: «إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أموالهم بأن لهم الجنة يقاتلون في سبيل اللّه». فقال عليّ بن الحسين (ع): أتمّ الآية، فقال: «التائبونَ العابدون» الآية، فقال عليّ بن الحسين (ع): «إذا رأينا هؤلاء الذين هذه صفتهم فالجهاد معهم أفضل من الحج» (59).