را پس از پيروزى انقلاب اسلامى به ايشان نسبت داده و برخى از سخنان ايشان مبنى بر «جنگ جنگ تا رفع كل فتنه از عالم» را به هنگام دفاع مقدس ملت ايران از سرزمين خود شاهد و گواه بر آن مىدانند. (30)
8. آيت اللّه خويى در منهاج الصالحين، پس از نقد دلايل مشهور مىگويد:
قد تحصل من ذلك أن الظاهر عدم سقوط وجوب الجهاد فى عصر الغيبة و ثبوته في كافّة الأعصار لدى توفر شرايطه و هو في زمن الغيبة منوط بتشخيص المسلمين من ذوى الخبرة في الموضوع انّ في الجهاد معهم مصلحة الإسلام... . (31)
و از علماى معاصر آقايان: منتظرى (32)، سيد صادق روحانى (33)، سيد محمد حسين فضلاللّه (34)، شيخ محمد مؤمن قمى (35) و محمد مهدى آصفى (36) نيز وجوب جهاد را مشروط به اذن امام معصوم يا نايب خاص او نمىدانند.
عبارات گروه سوم
اين گروه «اذن امام عادل يا منصوب از سوى او» را شرط جهاد ابتدايى مىدانند، ولى اگر «امام عادل» را اعم از معصوم بدانيم و قائل باشيم كه اين
(30) فصلنامه حكومت اسلامى، مقاله اكبر هاشمى رفسنجانى، ش40. (31) منهاج الصالحين، ج2، ص412، فى شرايط الجهاد، مسئله 2. (32) فقه الدولة، ج1، ص255: «جهاد ابتدايى قطعاً مشروط به اذن امام است، ولى احتمالاً بلكه قويّاً اختصاص به امام معصوم ندارد و شامل فقيه واجد شرايط نيز مىشود، حتى اذن امام شرط وجود است، نه شرط وجوب». (33)فقه الصادق، ج13، ص34: «دليلى بر اشتراط حضور امام معصوم و فراخوان او وجود ندارد و عدم مشروعيت جهاد با اذن فقيه فاقد دليل است». (34) كتاب الجهاد، ص139. (35)كلمات سديدة، ص356. (36)الجهاد، ص 68 ـ 71.